پیش از شروع این درس باید این نکته را اشاره کنیم که در حوزه بررسی تاریخچه، آیندهپژوهی معادل و همتراز مفهوم “مطالعات آینده” در نظر گرفته شده است. بدین معنا که هر کوشش و اقدامی که در آن نشانهای از تفکر، تامل و کندوکاو در آینده صورت پذیرفته باشد، تکهای از تاریخچه آیندهپژوهی به حساب میآید. شاید بتوان با کمی اغماض تاریخچه آیندهپژوهی را به گذشتهی بسیار دور نسبت داد. گام ابتدایی یادگیری هر موضوعی بررسی تاریخچه و سیر تغییر و تحولات آن در طی سالهای متمادی است. از این، درس اول مجموعهی DBA آیندهپژوهی به بررسی سیر تاریخی این حوزه اختصاص دارد.
درس اول: تاریخچه آیندهپژوهی
توضیحات
در این درس شما یاد خواهید گرفت:
- تعریف آیندهپژوهی
- پرسشهای بنیادین آیندهپژوهی
- تاریخچه آیندهپژوهی
مقدمه درس اول
پیش از شروع این درس باید این نکته را اشاره کنیم که در حوزه بررسی تاریخچه، آیندهپژوهی معادل و همتراز مفهوم “مطالعات آینده” در نظر گرفته شده است. بدین معنا که هر کوشش و اقدامی که در آن نشانهای از تفکر، تامل و کندوکاو در آینده صورت پذیرفته باشد، تکهای از تاریخچه آیندهپژوهی به حساب میآید. شاید بتوان با کمی اغماض تاریخچه آیندهپژوهی را به گذشتهی بسیار دور نسبت داد. گام ابتدایی یادگیری هر موضوعی بررسی تاریخچه و سیر تغییر و تحولات آن در طی سالهای متمادی است. از این، درس اول مجموعهی DBA آیندهپژوهی به بررسی سیر تاریخی این حوزه اختصاص دارد.
آیندهپژوهی چیست؟
آیندهپژوهی حوزهای پژوهشی و تازه است که تفکری نظام یافته و صریح در مورد آیندههای بدیل دارد. این حوزه پژوهشی در حال رشد، بر پایه مفروضات و دورنماهایی ویژه استوار است و ارزشها، روشها و نظریههای ویژهای را به کار میبندد. برداشتن پردههای ابهام از آینده، آشنا ساختن بیش از پیش ما با گزینههای محتمل آتی و افزایش میزان استیلای انسان بر آینده، اهداف این حوزه پژوهشی به شمار میآیند.
در نمایی گسترده و کلی، آیندهپژوهان امیدوار هستند که بتوانند بر انتظارات مردم از آینده تأثیرگذار باشند و اقدامهای آنها را برای شکل دادن به آیندهای مطابق با مقاصد و ارزشهای خود، کارآمدتر کنند. بنابراین در یک معنا، آیندهپژوهی به ما کمک میکند تا “برای امور غیرقابل پیشبینی آماده شویم.”
پرسشهای بنیادین آیندهپژوهی
ما اغلب، درباره چگونگی برنامهریزیها در خصوص موضوعات مختلف چندان آگاهانه نمیاندیشیم و به همین دلیل برای برخی پرسشها، پاسخی فوری نداریم؛ پرسشهایی مانند این:
برای دسترسی رایگان به تمام مطالب و محصولات سایت عضویت خود را ارتقاء دهید:
خرید این آموزش به صورت تک:
۱۲,۰۰۰ تومانخرید محصول
- به هنگام تفکر در مورد آینده به کدام شیوهها متوسل میشویم؟
- چگونه برای اجرای طرحها و برنامههای خود آماده میشویم؟
- در فرایند شکل دادن به آینده پیش رو یا سازگاری با آن، کدام عامل موجب موفقیت ما خواهد بود؟
- در هر بازه زمانی خاص، کدام عملکردهای بدیل پیش روی ما قرار دارند؟
- ترجیح یکی از این عملکردها بر دیگر گزینهها، در آینده چه پیامدهایی را به همراه خواهد داشت؟
- بهتر است آینده را چگونه بخواهیم؟
این پرسشها، پرسشهای بنیادین آیندهپژوهی هستند.
تاریخچه آیندهپژوهی
تفکر دربارهی آینده را میتوان متعلق به گذشتههای دور دانست. جایی که انسانهای اولیه آثاری را از خود برجای میگذاشتند. آثار آنها خواسته یا ناخواسته حامل پیامهایی برای آیندگان است. خیالپردازی ذهنی توانایی خارقالعادهای است که بشر از ابتدای آفرینش خویش در اختیار و احتمالا تا پایان عمر نیز به همراه خواهد داشت. عمق و دامنه این خیالپردازیها در همه افراد یا در تمامی برهههای زمانی زندگی بشر یکسان نبوده و نخواهد بود. اما همین خیالپردازی دربارهی آینده را میتوان منشا اولیه تفکرات بعدی دانست. خیالپردازیها میتواند طیف گسترده و متنوعی را در برگیرد. این خیالپردازیها میتواند شامل موضوعات پیشپا افتاده مانند سرمنشا یک پدیده طبیعی مثل رعد و برق، زلزله، طوفان و … تا موضوعات پیچیده در عصر حاضر باشد.
اندیشیدن به آینده در گذشتههای دور
اندیشیدن درباره آینده، مقولهای تازه نیست؛ این مقوله پدیدهای جهانشمول است که میتوان ریشه آن را در دوران پیش از تاریخ بشر نیز جستوجو کرد. در تمامی جوامع شناختهشده بشری، مردم در مورد زمان و آینده تصوراتی دارند. این برداشتها، گرچه گوناگون به نظر میرسند، تأکید متفاوتی بر گذشته و آینده دارند و از حیث پرداختن به جزئیات در سطوح مختلفی قرار میگیرند اما، به هرحال، وجود چنین تصوراتی در تمامی جوامع بشری، واقعیتی انکارناپذیر است. برای مثال غیبگویی به شیوههای گوناگون، در تمامی جوامع دیده میشود. گاه، منظور از غیبگویی، آنچنانکه از ریشه واژگانی آن در زبان انگلیسی برمیآید، آشکارسازی اراده خدایان است؛ اما این اصطلاح، اغلب به ادراک مسایلی مبهم، ناشناخته و رازگونه اطلاق میشود که رخنمایی آینده به مدد استخراج پاسخی آسمانی نیز از مصادیق آن به شمار میرود. برای نمونه، به زمان پادشاهان پیشین که برگردیم میبینیم که این وظیفهی خطیر را ساحران و پیشگویان دربار پادشاهان بر عهده داشتند. نقل است خسروپرویز، پادشاه ساسانی به تعداد روزهای سال پیشگو در دربار خود داشته و سخنان آنان را در تصمیمها و فرمانهای خود لحاظ داشته است. به نوعی میتوان گفت که ساحران و پیشگویان بر تصمیمات اثرگذار بودند.
سرمنشا اولین کتابهای حوزه آیندهپژوهی
از موضوع که گذر کنیم. ریشه تفکرات آیندهپژوهی را باید در کتاب “جمهور” افلاطون دانست. افلاطون در این کتاب جامعهای را به تصویر میکشد که در آن هیچ نشانهای از بیعدالتی در آن نیست. به عقیده بسیاری، این کتاب الگو و نقطه آغازی بر انتشار کتابهایی در حوزهی مطالعات آینده است. بسیاری با تقلید از افلاطون، خیالپردازیهای خود را درباره آینده منظمتر نموده و به رشته تحریر درآوردند. در سال 1516 میلادی کتاب “آرمانشهر” (اتوپیا) را توماس مور با الهام از نوشتههای افلاطون و ارسطو تالیف کرد. توماس مور در این کتاب خیالپردازی خود درباره شهری که هیچ بی عدالتی در آن وجود ندارد، به تصویر کشیده است.
قرن نوزدهم میلادی
در حدود سال 1845 اندیشمندان آمریکایی شروع به انتشار مقالاتی در حوزه مطالعات آینده کردند. این مطالب در روزنامهای تک برگی در آمریکا منتشر میشد. مطالب چاپ شده در این روزنامه بیشتر شامل اختراعات، نوآوریهای جدید در تولید، ابداع روشی تازه در علوم و … بود.
حدفاصل سالهای 1860-1870 ژول ورن نویسنده فرانسوی، کتابهایی را منتشر کرد که در آن تصویری از آینده را نشان میداد. سفر به فضا و کره ماه، رفتن تا فرسنگها زیر دریا در آن سالها شاید در ذهن مردم آن روزگار قابل تصور نیست. اما اکنون کشورهایی مثل آمریکا، چین یا روسیه سالانه چندین سفر به فضا را در برنامه خود دارند.
در سال 1872 ماهنامهPopular Science در آمریکا شروع به فعالیت نمود. این مجله در دسترس مردم عادی قرار داشت و هدف آن معرفی مطالبی در حوزه علوم و فناوری نوین بود. اکنون این نشریه یکی از پرمخاطبترین نشریات بینالمللی است.
در حاشیه نمایشگاه جهانی کلمبیا در سال 1893، 74 تن از افراد سرشناس آمریکایی مقالهای را تالیف کردند که انتظارات خود را از 100 سال آینده یعنی تا سال 1993 در حوزه مدیریت شهری بیان کردند. این انتظارات شاید در حال حاضر کمی خندهدار به نظر آید اما چند درصد افراد توانایی دارند تا انتظارات خود از 100 سال بعد خود بیان کنند. آنها پیشبینی سفرهای دریایی و هوایی را در آن روزگار کردند.
قرن بیستم میلادی
اوایل دهه 1900 میلادی جهان آماده یک جنگ جهانی تمام عیار بود. در سالهای جنگ جهانی اول همت عمومی و توده جامعه منجر به آن شد که تفکرات آیندهپژوهانه به سمت مطالعات صنعتی و نظامی در سراسر اروپا سوق پیدا کند. چون اغلب کشورهای جهان در حال جنگ با یکدیگر بودند، سمت و سوی مطالعات آیندهپژوهی به دنبال کشف راهکاری برای ابداع نوآوری جدید یا فنونی بدیع یا تاکتیکی جدید به منظور پیروزی در میدان نبرد بود. بعد از جنگ جهانی اول کمونیستها در سال 1917 (انقلاب اکتیر) در روسیه بر سرکار آمدند. برنامههای اقتصادی 5 ساله در روسیه توسط کمیتهای به نام گوس پلان تدوین شد. این برنامه شامل دستورالعملهای دقیق و جزئی بود. قیمتگذاری کالاها و خدمات، میزان تولید هر محصول و همه موارد در این برنامهها گنجانده شده بود. در ابتدا برنامههای 5 ساله و بعد 10 ساله با عنوان برنامههای توسعه اقتصادی توسط اتحاد جماهیر شوری منتشر میشد. حاکمان سیاسی آن روزهای روسیه خود را ملزم ساختند تا با هدف پایهریزی اقتصاد صنعتی خودکفا پیش روند. گوس پلان تا سال 1928 دو نسخه از نخستین برنامههای 5 ساله خود را ارائه داد. سپس روسها به برنامههای بلندمدت 10 ساله روی آورند. در آن سالها آنها بر این باور بودند که در کشورهای پیشرفته، تغییر و تحولاتی رخ خواهد داد. استرومیلین از صاحبنظران عرصه اقتصادی که در تدوین نخستین برنامه 5 ساله توسعه مشارکت داشت، معتقد بود: برنامهریزی به شکلی فعالانه “دنیایی تازه را برای خود میآفریند”. به عبارتی گذشته، سرمشقی برای آینده نیست و میتوان در آینده از گذشته پا را فراتر گذاشت.
در طی سالهای 1922- 1943 فاشیستها در ایتالیا به قدرت رسیدند. آنها سمت و سوی آینده را تقویت قوای ملی- میهنی خود و تمرکز به منابع سرزمینی سوق میدادند. فاشیستها، اهدافی مانند اقتدار ملی نظامی و اقتصادی در آینده، توسعه ارضی، کنترل متمرکز دولت مرکزی بر منابع انرژی ملی را دنبال میکردند. یکی از اصول اساسی فاشیسم که بعدها افکار بسیاری از آیندهپژوهان را تحت تاثیر قرار داد این بود کارشناسان فنی بر سیاستمداران برتری دارند. بسیاری از آیندهپژوهان در انتهای قرن بیستم میلادی رویای شکلگیری جامعهای را در ذهن خود میپروراندند که برتری طبقهی کارشناسان و فناوری مبتنی بر اطلاعات و دانش، از ویژگیهای بارز آنها به شمار میآمد. تجربه ایتالیای فاشیستی به دو طریق دیگر نیز خبر از آینده میداد:
- اول، انتقال قدرت از قوه مقننه به قوه مجریه در نظام حکومتی با تکیه بر تودهی مردم؛
- دوم، نوآوری در ایجاد دولتی تک حزبی و متکی به توده مردم. به عبارت دیگر، ممنوعیت هرگونه مخالفت سیاسی با نظام قانونی؛
در سال 1933 در آلمان، نازیها (حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان) به رهبری هیتلر به قدرت رسیدند. نازیها در آلمان فرهنگی را در جامعه رواج میدادند که تمرکز و انرژی مردم بر تحقق اهداف جمعی باشد نه فردی. اولین برنامه 4 ساله توسعه در سال 1933 توسط نازیها تدوین شد. این برنامه که گورینگ نام داشت، شباهتهای زیادی به برنامههای توسعه گوس پلان جماهیر شوروی داشت. این برنامههای شامل تعیین نرخ حقوق و دستمزد کارگران، میزان تولید و عرضه کالا و خدمات و کنترل همه جانبه اقتصاد از سوی دولت مرکزی بود.
این روند تا جایی ادامه داشت که خودکامگیهای هیتلر آغاز شد. هیلتر با لشگرکشی به کشورها زمینه را برای آغاز جنگ جهانی دوم فراهم کرد. با شروع آتش جنگ در سراسر جهان بسیاری از سیاستمداران به فکر آینده خود پس از جنگ افتادند و شروع به برنامهریزی کردند. تمرکز سرمایهگذاری در بخش تحقیقات (حتی آیندهپژوهی) باید معطوف به خروجیهایی میشد که پیروزی در میدان جنگ را برای کشورها به ارمغان میآورد. در دوران پس از جنگ جهانی دوم هزینههای عمومی از چندسال گذشته بررسی میشد. هدف اغلب سیاستهای این دوره، افزایش نرخ رشد اقتصادی بود. برنامهها نه تنها اهداف هر کشور را متناسب با جهتگیری و میزان توسعه اقتصادی مطلوب آن کشور تعیین میکردند، بلکه از یک سو سیاستهایی ویژه برای تحقق آن اهداف و دیگر استانداردهایی نیز برای ارزیابی عملکرد واقعی در آینده (از طریق مقایسه) پیشنهاد میدادند.
مهد جنبش آیندهپژوهی مدرن
بررسی تجربیات کشور فرانسه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. چراکه از یک طرف در این کشور برنامهریزی بلندمدت به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت و از سوی دیگر به نظر میرسد که در فرانسه، برنامهریزی و تحقیقات آیندهپژوهی بیش از دیگر کشورها گسترش یافته است. فرانسه در دهه 50 میلادی، به مهد جنبش آیندهپژوهی مدرن تبدیل شد.
پایان درس اول
برای دسترسی رایگان به تمام مطالب و محصولات سایت عضویت خود را ارتقاء دهید:
خرید این آموزش به صورت تک:
۱۲,۰۰۰ تومانخرید محصول
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.