Project Description

کرونا و حکمرانی در ایران

 

اشاره

 برای تامل جدی درباره‌ کرونا باید فاصله‌ای زمانی از این موضوع پدید آید و اطلاعات دقیقی از ابعاد آن داشته باشیم. بنابراین فعلا می‌توان تأملاتی مطرح کرد و ارتباط‌ واقعیت‌ها را برای آینده حدس زد. در این یادداشت، تأملات خود را در چهار مورد خلاصه می‌کنم. این چهار مورد نشان نمی‌دهند که چه روی داده است اما به ما می‌گویند که چه چیزهایی احتمال دارد همواره در چنین رخدادهایی تکرار شود مگر این که شرایط دگرگون شوند.


آشفتگی در آمار

دولت مدرن با سرشماری نفوس آغاز می‌شود، یعنی با شمارش و عدد. قدرت تصمیم‌گیری و مداخله‌ هر دولت به اعدادی ‌است که در اختیار دارد. هرچه اعداد دقیق‌تر، تمایز‌یافته‌تر و متنوع‌تر، تصمیم‌گیری درست‌تر، سریع‌تر و اجرایی‌تر خواهد بود. دولت‌های ضعیف شمردن بلد نیستند، در مقابل دولت‌های قوی شمارنده‌های کاربلدی هستند. ما آمار اعتیاد را نداریم، آمار افراد زیر خط‌فقر، آمار خانه‌های خالی، آمار گریز مالیاتی، آمار‌های بخشی، آمار قطعات ارضی و صدها آمار حیاتی دیگر را نداریم. نظام تصمیم‌گیری در ایران سال‌هاست گرفتار نداشتن آمار است؛ عزمی هم برای ترمیم و تصحیح این امر دیده نمی‌شود. تا این لحظه هنوز آمار دقیق مبتلایان به کرونا در ابهام است؛ این ابهام را نه خبرنگاران یا فعالان مجازی بلکه خود مقام‌های رسمی ایجاد کرده‌اند. آمار وزارتخانه یک چیز است، آمار روسای علوم‌پزشکی همان وزارتخانه چیزی دیگر، آمار میدانی پزشکان فعال در مراکز درمانی چیزی یکسره دیگر. نماینده‌ یک عدد می‌گوید، مدیرکل وزارتخانه تکذیب می‌کند، شب نشده مرجعی دیگر آمار دیگری را نشت می‌دهد. پزشکی از بیمارستان مسیح‌دانشوری گزارش می‌دهد که چندین پزشک و پرستار به کرونا مبتلا شده‌اند، رئیس بیمارستان اما تکذیب می‌کند. می‌بینید هنوز پای هیچ خبرنگاری به این بی‌سرو‌سامانی آماری باز نشده است. آمار یعنی کنترل. بی‌سامانی آماری یعنی نخست اتفاق‌ها روی می‌دهند سپس نشان می‌دهیم که اوضاع چندان هم بد نیست. کسی هم نمی‌تواند خلاف سخن ما را ثابت کند چون آمارها چندان مورد اعتماد نیستند و اطلاعات کافی وجود ندارد.

گمشده‌ای به نام اعتماد

آن که کمتر از بقیه حرف می‌زند، دولت است. جامعه در این بحران، فرمانده میدان یا مرجع نهایی را نشناخته است. سخنگو کیست؟ ربیعی؟ حریرچی؟ نمکی؟ روحانی؟ روسای علوم‌پزشکی‌ها؟ کنترل بحران علاوه‌بر آمار، رهبر قابل ‌اعتماد می‌خواهد. همه‌کس همه‌چیز می‌گویند. یکی می‌گوید قبل از بیست‌و‌دوم بهمن و انتخابات اعلام نکردند تا این مراسم تحت‌الشعاع قرار نگیرد، دیگری می‌گوید دو شب قبل از انتخابات اعلام کردند تا مردم رای ندهند. اطبای اسلامی به میدان می‌آیند از شیاف بنفشه تا داروی سنتی را پیشنهاد می‌کنند. فرماندار قم در حرم مانع می‌گذارد، امام جمعه برمی‌دارد. هنرپیشه‌ای یک داروی گیاهی را به‌عنوان داروی کرونا تبلیغ می‌کند. همه با صدای بلند حرف می‌زنند، اما صدایی از فرمانده میدان شنیده نمی‌شود.

 حریرچی کرونا می‌گیرد و به لطیفه‌ی جهانی تبدیل می‌شود. در شبکه‌های اجتماعی موجی راه می‌افتد که حریرچی دروغ می‌گوید، لحظاتی بعد پیامکی از جانب وزارت بهداشت می‌آید مبنی‌بر اینکه اخبار موثق را تنها از وزارت بهداشت و درمان بشنوید! وزارتخانه‌ای که عموما بیماری مدیر‌کل آن باور نمی‌شود، انتظار اعتماد دارد، عجب! راستی فرمانده کجا بود؟ در هر بحرانی از این دست، مهم‌ترین نیاز یک ستاد نیرومند با فرماندهی تام‌الاختیار است؛ فرماندهی که همه‌ تصمیم‌ها را بتواند بگیرد. در آن ستاد تمام اطلاعات و آمار تولید و تحلیل می‌شود. گزارش‌ها به‌طور پیوسته تدوین می‌شوند. همه‌ رسانه‌های رسمی در آن ستاد میز و خبرنگار مستقر دارند. یک واحد سیار از صداوسیما دائم در آن مستقر است. استراتژی‌های اپیدمیولوژیک تعیین می‌شود، با رسانه‌های غیررسمی مدام جلسات گذاشته می‌شود تا آخرین اطلاعات به آنها منتقل شود. فرمانده ستاد روزی سه‌بار مصاحبه می‌کند. تمام بخش‌های خبری مصاحبه‌ فرمانده را پخش می‌کنند. ستاد در همه‌ شبکه‌های اجتماعی صفحه اختصاصی دارد. همگی این شبکه‌ها را دنبال می‌کنند. میزان و نحوه محدودیت‌ها را ستاد معلوم می‌کند. ستاد به شهرداری می‌گوید چه کند، چه نکند. کجا تعطیل باشد، کجا نباشد، تا کی تعطیل باشد. تنها در این صورت می‌توان از گوهر اعتماد سخن به میان آورد. هنوز معلوم نیست فرمانده کجاست؟ چگونه باید به ثبات یا تغییر شرایط اعتماد کرد؟

 

کرونا و آینده‌ی کسب‌وکارهای ایران”

ماهنامه پیشران شماره فروردین‌ماه 99

 

 

اختلال در جریان زندگی

اغلب افراد انتظار دارند کل شهر را قرنطینه‌ کامل کنند اما رویکرد دیگری هم هست که به طور رسمی در پیش گرفته شده است. جریان زندگی نباید مختل شود. دلایل موجهی هم هست. مهم‌ترین آن‌ها اقتصاد است. قرنطینه اقتصاد ملی ایران را به مرز ورشکستگی می‌برد. قرنطینه‌ی اولیه، محدوده‌ای را در برگرفت که 25 درصد جمعیت ایران در آن ساکن بودند و 70 درصد اقتصاد ایران از آن متاثر بود؛ محدوده‌ای به بزرگی قم تا تهران و کرج تا رشت. دولت توان اجرایی چندانی ندارد. دستورالعمل‌های متعارض صادر می‌کند. نمایندگان مجلس و روسای بیمارستان‌ها را هم نمی‌تواند توجیه کند. نه صریح حرف می‌زند، نه قدرتمند عمل می‌کند.

خونسردی و تسلط

عیب می ‌جمله چو گفتی هنرش نیز بگو. گرچه دولت آن نبود که باید باشد اما آنچه بود را به خوبی انجام داد. عملکرد سیستم بهداشت و درمان و مدیریت بحران در مجموع در سطح جهانی پذیرفتنی بود. دولت در تمام این روزها خونسردی خود را از دست نداد و هر روز که گذشت بر اوضاع مسلط‌تر شد. همکاری گروه‌های مختلف مردم نیز قابل توجه بوده است و مشخص شده است که وارون وضعیت‌های آشوبناک هجوم به بازارها در زمان گرانی و کسادی، مردم در حفظ بقا و سلامت عمومی نیرومند و فداکارانه عمل می‌کنند و به کمک سازمان رسمی تنظیم امور جامعه می‌آیند.

کافی است این مورد را با کنترل قیمت خودرو و مسکن یا مسایل زیست‌محیطی مقایسه کنیم. اینجا عملکرد دولت به نسبت بهتر بوده است. بنابراین اطلاع‌رسانی سریع، درست و به‌موقع، تصمیمات موضعی، درست و دقیق مثلا تعطیلی موارد ضروری، ضدعفونی محدوده‌های پرمخاطره، تهیه و توزیع اقلام بهداشتی در سطح وسیع، رسیدگی و پایش محدوده‌ها (مثل محلات حاشیه‌نشین) و گروه‌های آسیب‌پذیر، آموزش مستمر، تقویت کادر درمانی و درصورت امکان زیرساخت‌ها و مستند‌سازی تجربیات. دولت به‌کندی مشغول رسیدگی به این امور است. فراموش نکنیم از میان حدود کشورهایی که درگیر کرونا هستند، فقط ایران تحت تأثیر فشار حداکثری تحریم‌ها است و وضعیت‌هایی به مراتب بدتر از این برای اقتصاد و جامعه‌ی ایران پیش‌بینی می‌شد. بنابراین توان کنترل بحران در دولت و جامعه در مجموع پذیرفتنی بوده است.

 

 

نویسنده: امیر خراسانی؛ پژوهشگر مطالعات فرهنگی
ماهنامه پیشران (آینده‌پژوهی کسب‌وکار)/‌فروردین‌ماه 99