Project Description
کشمکش جایدارن در سیاستگذاری
اشاره
در این مطالعه موردی، ارتباط نیروهای مختلف جامعه در فرآیند تدوین سیاست برای ساختن آینده و شیوهی پیوند و ارتباط میان برنامهریزی با ابزارهای فنی بیان شده است. این مورد شامل استفاده از تحقیقی پیمایشی در مجادلهای سیاسی و طولانی یعنی پنج ساله را نشان میدهد در مورد این که آیا شهر شیکاگو باید بخشی از سیستم الکتریکی شرکت ادیسون را تصاحب کند یا نه؟ در اینجا تلاش محقق را برای ترغیب و متقاعدسازی کارگروه شهروندی که توسط شهردار منصوب شدهاند را مشاهده خواهیم کرد. وی تخمینهای دقیقی از چگونگی واکنش مشاغل شیکاگو در قبال تصاحب بخشی از سهام شرکت ادیسون توسط شهرداری ارائه داده است. در این گزارش، کشمکش میان جایداران کلیدی در فرآیند سیاستگذاری مدرن را میتوان دید.
آغاز از نظرسنجی
نظرسنجی انجمن تجارت و صنایع شیکاگو (CACI)، واقعیتهایی را نشان میدهد که مدتهاست بر برنامهریزی حرفهای و تحلیل سیاست در آمریکا حاکم است. در این دیدگاهایدهآل، برنامهریزی فرایندی فنی است که نتایج احتمالی اقدامات مختلف را به شیوهای ساختارمند قبل از وقوع مقایسه و به تصمیمساز در شناسایی منافع عمومی کمک میکند. در این حالت زبان، تنها وسیلهای ارتباطی جهت انتقال این حقایق به مخاطبان است و سبک بیان و بازی با الفاظ اثری در تحلیل سیاست و نتایج ندارد.
این تحقیقبخشی از یک روایت بزرگتر و در پاسخ به مباحثات قبلی انجام شده است و به دنبال متقاعدسازی مخاطبان خاصی است. بدین منظور در ابتدا لازم است جایگاه این تحقیق در سلسله مباحثات پیرامون موضوع تعیین شود و بررسی کنیم که طرز فکر، انتظارات، و نیات و خواستههای صاحبان کسب و کارهای شیکاگو چه بوده که به طور بالقوه توان ایجاد چرخش تصمیم و تغییر سمت و سوی آن را داشته است. شرکت ادیسون و انجمن تجارت و صنایع شیکاگو (CACI) باید یک ذینفع کلیدی که همان کارگروه شهروندی است را متقاعد کنند که صاحبان کسب و کارها با خرید شرکت ادیسون مخالفند. برای این منظور آنها نیازمند رشتهای از استدلالها در قالب یک “پیمایش” هستند.
دهه70: مجوز نیروگاه هستهای
ماجرا از اوایل دهه 70 با دادن جوز تأسیس بزرگترین نیروگاه هستهای کشور به شرکت ادیسون شروع شد. اما فازهای اول و دوم این پروژه با هزینهای بسیار بالاتر و در زمانی طولانیتر از برنامه و تعهد اولیه شرکت انجام شد. شرکت ادیسون برای پوشش هزینههای خود در بازه زمانی 5 ساله ابتدای دهه 80 شش بار نرخ برق را افزایش داد و درخواست 32% افزایش نرخ دیگر برای ادامه کار را داشت. شرکت ادیسون و منتقدانش دو توجیه کاملاً متفاوت برای این تاخیرات داشتند. توجیه شرکت، افزایش نرخ تورم در این دوره زمانی و مداخله عوامل خارج از کنترل شرکت بود. از آن طرف گروههای مشتریان دلیل مساله را بیکفایتی مدیران شرکت و سودجویی آنها میدانستند. این گروهها مساله را به دادگاه عالی تجدید نظر ایلینویز فرستاده و با تلاش شدید ادیسون برای دستیابی به افزایش نرخ در ادامه کار مخالفت کردند. شهردار شیکاگو، هارولد واشینگتن نیز همصدا با گروههای مشتریان از مخالفان ادامه کار شرکت ادیسون بود و نگران آثار اقتصادی افزایش نرخ برق بر کسبوکارهای منطقه و میزان اشتغال بود. باتوجه به اتمام قرارداد سرویس دهی شرکت ادیسون به شهر شیکاگو در سال 1990 و لزوم تمدید مجدد آن، شهردار در سال 1985، به دنبال گزینههای جدید برای کاهش وابستگی به شرکت ادیسون بود.
شهرداری وبخش خصوصی: کشمکشی جدی!
در آگوست 1986 در گزارشی که توسط شهرداری منتشر شد بیشبینی شده بود که شیکاگو با افزایش 32 درصدی نرخ برق در بیست سال آینده بین 85000 تا 112000 شغل را از دست خواهد داد. سال بعد در گزارش دیگری از شهرداری، بک و همکارانش مطرح کردند که شهرداری با خریدبخشی از تسهیلات شرکت ادیسون میتواند 10 تا 18 میلیارد دلار در بازهای 20 ساله صرفه جویی کند.
شرکت ادیسون به نحو گستاخانهای به گزارش بک حمله کرد. سه هفته پس از انتشار گزارش بک و پیش از انکه شورای شهر 500000 دلار دیگر برای ادامه این پیمایش تخصیص دهد، انجمن تجارت و صنایع شیکاگو (CACI)، نتایج پیمایشی به مدیریت مایکل مککئون را منتشر کرد که نشان میداد “بررسی تصادفی” از 454 کسب و کار در شیکاگو نشان داده است که خرید ” سیستم برق ادیسون” توسط شهرداری شیکاگو میتواند به قیمت از دست دادن 250، 000 شغل باشد. این گزارش به نقل از ساموئل میچل، رئیس انجمن تجارت و صنایع شیکاگو (CACI)، که از این نظرسنجی حمایت میکند، چندین یافتهی خاص را ذکر کرده است، از جمله موارد زیر:
• تقریباً 30 درصد از مشاغل مورد بررسی، اظهار داشتند که اگر شهرداری تنها تأمینکننده برق باشد، قصد جابجایی به خارج از شیکاگو را دارند.
• در صورتی که شهر شیکاگو تنها تأمینکننده برق باشد، حدود 250، 000 شغل از بین خواهد رفت.
• بیش از 63% از کسب و کارها با این طرح مخالف هستند.
به طور ضمنی، ساموئل میچل این پیام را به شورای شهر انتقال میداد که در مورد تخصیص نیم میلیون دلار اضافه روی پیمایشی که تنها سیگنال منفی به کسب و کارهای شهر میفرستد، بیشتر فکر کنند و دست نگه دارند. گروههای مصرفکننده، CACI را محکوم کردند که این پیمایش یک تبلیغ و جوسازی محض است. در همین راستا یک سال بعد آنها رفراندومی اجرا کردند که نتایج آن گویای آن بود که شهر باید به دنبال نرخهای پایینتر برق و جایگزینهایی برای شرکت ادیسون باشد.
کارگروه انرژی وارد میشود!
در اوایل سال 1989، شهردار جدید شیکاگو یک کارگروه انرژی با هدف تصمیمگیری در خصوص قرارداد شرکت ادیسون تشکیل داد. در 13 آپریل 1989، کارگروه به استماع گزارش مفصل نمایندگان شرکت ادیسون با تاکید بر نتایج پیمایش CACI و تمایل کسب و کارها به ادامه تامین برقشان توسط شرکت ادیسون پرداخت. سه هفته بعد نمایندگانی از گروههای مصرفکننده با کارگروه مذاکره کردند. ساموئل میچل رئیس انجمن تجارت و صنایع شیکاگو (CACI)، دومین سخنران آن روز بود که به تکرار نتایج پیمایش مک کئون پرداخت. در این مقطع یکی از سخنگوهای گروههای مصرفکننده از کارگروه برای اجازه به میچل جهت سخنرانی در آن زمان و تکرار مواضع شرکت ادیسون انتقاد کرد و حضور و سخنرانی میچل را به اسب تروا تشبیه کرد.
بنابراین پیمایش CACIبخشی ازیک روایت بزرگتر بوده است. شرکت ادیسون با تعریف انرژی برق به عنوان یک کالا شرکت ادیسون تلاش کرده بود با برنامه ریزی دقیق حوادث را مطابق با خواستههای شرکت سازگار کند. از طرف دیگر، گروههای مصرفکننده سعی کردند سمت و سوی مکالمه را از کنترل آینده دور کنند و بر شخصیت مسئولان شرکت ادیسون تمرکز شود. از سوی دیگر تاکید شهردار بر نگاه بر برق به عنوان یک خدمت عمومی و نه کالا بود. پاسخ شهرداری به افزایش نرخ برق نیز با نگرش و طرز فکر خدمتی عمومی به برق بود. شرکت ادیسون با تاکید بر پژوهش CACI پاسخ متقابلی به شهرداری داد؛ پاسخی که به پشتوانه اینکه یک کار علمی انجام شده است، قدرت بلاغی بالایی داشت. البته با این کار شرکت ادیسون، خودش و کسب و کارها را از بقیه شهر جدا دانست. گروه¬های مصرفکننده رشته گفتمانی دیگری را با برگزاری رفراندوم در پاسخ به پیمایش CACI دنبال میکردند. در اواسط سال 1989 پیمایش CACI نقطه عطفی در تصمیم کارگروه شد. شرکت ادیسون مجبور به ترغیب کارگروه بود که بررسی مک کیون به طور واقعی نمایانگر نگرشها، انتظارات و اهداف کسب و کارهای شیکاگو بود. بنابراین ساموئل میچل و مایکل مک کئون در 16 آگوست 1989 با اعضای کارگروه برای توضیح نتایج پیمایش جلسه داشتند. اما برخی اعضای کارگروه، پیمایش انجام شده را به نحوی کاملاً متفاوت تفسیر و درک کردند.
از درون کارگروه: گزارشی تحقیقی
در جلسهی توضیح نتایج پیمایش، بیش از 20 نفر حضور داشتند؛ در سمت چپ اعضای کارگروه و در سمت راست نمایندگان گروههای مصرفکننده. حدود 10 تا 20 نفر مشاهدهکننده دیگر نیز در جمع حضور داشتند. جلسه با خوشامدگویی رابرت ویلکوکس، رئیس رئیس کارگروه شروع شد و جویای نظرات نمایندگان مصرفکنندگان شد. حدود یک ساعت از جلسه به این منوال در فضایی آرام و مستدل اداره شد. سپس ویلکوکس به سام میچل رئیس CACI فرصتی برای سخنرانی داد. وی از درخواست کارگروه در خصوص تشریح ابزار پیمایش و جداول اولیه یافتهها و بیان اطلاعاتی که در توسعه ابزار استفاده شده است امتناع کرد و اظهار داشت که این موارد جزء اطلاعات طبقهبندی شده بوده و در انحصار CACI است. این سیاست شرکت از سال 1904 بوده و قابل تغییر هم نیست. وی در ادامه از نگاه تبعیضآمیز و متفاوت به این تحقیق ابراز گلهمندی کرد که هیچ یافته پژوهشی دیگری با چنین چالشی مواجه نبوده و تنها با این تحقیق چنین برخورد شده و آن را محکوم کردهاند. در نتیجه با به چالش کشیدن اعتبار این تحقیق، کارگروه اعتبار خود را زیر سوال میبرد. چنین به نظر میرسد که چون برخی از اعضای کارگروه نتایج تحقیق ما را نمیپسندند و منافع آنها را به خطر میاندازد به دنبال زیر سوال بردن آن هستند. سپس وی مایکل مککئون که مدیر اجرایی پیمایش بوده است را برای شفافسازی بیشتر در خصوص نتایج و متدولوژی، با اشارهای به سوابق درخشان وی در تحقیقات بازار و اینکه وی به خاطر حضور در کارگروه تعطیلات خود را نیمهکاره رها کرده و به شیکاگو بازگشته، به پشت میز دعوت کرد.
با این توصیفات میچل ورود خوبی به موضوع نداشت. از طرفی بیان کرد که تحقیقش به ناحق مورد اعتراض قرار گرفته و از سوی دیگر نیز حاضر به ارائه آنچه کارگروه خواسته بود، نشد. البته به عنوان یک نکته مثبت مککئون را در اختیار کارگروه گذاشت. مککئون به ذکر جزئیات اجرای پیمایش و روشهای اطمینان از روایی و پایایی آن پرداخت. و سپس با عصبانیت به سوابق پیشین خود در پیشبینی درست مشکلات و معضلات اجتماعی در سطح کشور و قابلیتهای شرکتش در پیشبینی دقیق نتایج انتخاباتی و رفراندومها اشاره کرد و با صدایی بلند گفت: “بنا به تجربه من تنها دلیلی که افراد آمار و ارقام تولید شده توسط من و شرکتم را در این سالها زیر سوال بردهاند این بوده که نتایج آن به نفع آنها نبوده است. نه اینکه آنها خلاف واقعیت باشند.”
سپس، برنشتاین، یکی از نمایندگان حاضر در جمع که مدیر اجرایی یک مرکز تکنولوژی بود این مسأله را مطرح کرد که میان پیمایش و کسب نظرات کسب و کارها در موضوعی این چنینی با پیمایش در خصوص آراء مردمی تفاوت بسیاری وجود دارد. ماهیت سؤالات در این پیمایش باید نقش مداخلهگر شهرداری و اینکه کسب و کارها چه انتظاری از آن دارند را لحاظ می¬کرد. به بیان دیگر عبارات دقیقی که در پرسشنامه به کار رفته¬اند میتواند نتیجه را به نفع شرکت ادیسون تغییر داده باشد. با این سخنان از یک طرف و امتناع CACI از ارائه پرسشنامه از سوی دیگر عصبانیت مککئون تشدید شد.
وی بیان کرد: “ما در این پرسشنامه بر 50% تولید همزمان برق و حرارت به عنوان گزینه شهرداری اشاره کرده¬ایم که آن را از تحقیق بک که توسط خود شما، نمایندگان مصرف¬کنندگان انجام شده است، استنباط کردهایم. آیا این موضوع برای شما آشنا نیست؟ درست میگویم یا نه؟ ” [انگشتش را با عصبانیت به سمت برنشتاین گرفت]
در این مقطع، مایکل بل یکی از نمایندگان کارگروه سعی در آرام کردن اوضاع و بازگرداندن مکالمات به موضوع اصلی داشت. وی گفت: ” ادراک من از رفتار شما این است که احساس می¬کنید به رینگ بوکس آمادهاید… ما با توجه به اینکه به پرسشنامه دسترسی نداریم، تنها میخواهیم بدانیم سوالات به چه شیوهای پرسیده شدهاند تا بتوانیم اعتبار پیمایش را ارزیابی و تایید کنیم”
پس از وقفه کوتاه دیگر، که در طی آن مک کیون از کارگروه به عنوان “کمیته خصمانه” یاد کرد، گفتگو به موضوع تولید همزمان 50٪ بازگشت. مارتین هکمن، پیرمردی با لباس غیررسمی که نماینده ائتلاف کارگری در زمینه خدمات عمومی بود، برای بار سوم درخواست کرد که ابزار بررسی در دسترس کارگروه قرار گیرد. و سام میچل از CACI، با بی¬حوصلگی پاسخ داد: “آقای هکمن در آخرین ملاقاتی که داشتیم شما یک نسخه از مجله تجارت را همراه داشتید که در سرمقاله آن نتایج این پیمایش به طور کلی تأیید شده بود. شما که آن را در اختیار دارید.”
یکی از اعضای کارگروه سوال کرد آیا در محتوای سوالات، خطرات استفاده از انرژی اتمی به افراد اطلاعرسانی شده است؟ و آیا اطمینان دارید تمامی پاسخگویان درک درست و یکسانی از اصطلاحات و عبارات به کار رفته در پرسشنامه داشته¬اند؟ مثلا شهر؟ و اینکه برداشت افراد دو سال پیش که این پیمایش انجام شده است از طرح محدود بوده و درک درستی از آن نداشتهاند.
مککئون پاسخ داد: ” عموم جامعه درک محدودی از آنچه در حال وقوع است دارد. آنها تمامی نهادهای درگیر در حوزه شهری را همان شهر میدانند. برای آنها تفاوتی ندارد که تصمیمگیرنده شهرداری، شورای شهر یا دفتر برنامه ریزی و … باشد. من این کار را بهتر از هر شخص دیگری میتوانم انجام دهم. تخصص من این است که هر سوالی را تا حد امکان خنثی بپرسم تا ادراک واقعی افراد از آنچه در حال وقوع است را بتوانیم استخراج کنیم.”
در این مقطع، برنشتاین در حالی که در حال ورق زدن گزارش بک بود بیان کرد که اصلا منظور آن گزارش 50% تولید همزمان برق و حرارت توسط کسب و کارها نبوده و در حال حاضر تنها 20% از برق از طریق تولید همزمان باید تامین شود و بعد از سال 2005 قرار بوده 50% برق مصرفی از این طریق تأمین شود. اما مک کئون اظهار کرد که میزان این درصد هیچ تأثیری در نظر کسب و کارها نخواهد داشت. چه 20% و چه 50% جواب آنها به این خواسته منفی است.
برنشتاین بدون آنکه قانع شده باشد، کاغذهای خود را روی میز انداخت. شانه بالا انداخت و با کنایه گفت: “در هر صورت شما در خصوص سوالاتی که در مورد مفروضات پیمایش و اینکه چطور آن را اجرا کردید پاسخهای خود را ارائه کردید. ممنونم. این خود گویای همه چیز هست.”
در آن مقطع به نظر میرسید جلسه به پایان رسیده است. اما پس از دو یا سه دقیقه مکالمه جانبی، یک مسئله مهم دوباره مطرح شد: اعتبار CACI و تحقیق مک¬کئون. ساموئل میچل از اینکه در میان تحقیقات و آمارهای دیگر تنها تحقیق موسسه وی مورد بازخواست قرار گرفته و اعتبارش زیر سوال رفته مجدداً ابراز ناراحتی کرد. اما مایکل بل مطرح کرد که: “این برداشت اشتباهی است و به تحقیق بک هم ایراداتی وارد است و این ادعای میچل برای اعضای کارگروه آزاردهنده است. اکثریت اعضای کارگروه به تمامی شواهد ارائه شده با نگاهی غیرمغرضانه برخورد کردهاند. ممکن است برخی تمایلات وجود داشته باشد اما نمی¬توان تنها بر اساس یک کار پیمایشی تصمیمی اتخاذ کرد و لازم است تمامی جوانب بررسی شوند. من از تمام اعضای کارگروه نیز و همینطور آقای مککئون کمال تشکر را دارم. لطفاً این بحث را همین جا خاتمه دهیم.”
اما میچل و مککئون به بحث ادامه دادند و مککئون به قصد ترک جلسه از جای خود برخواست. قبل از آنکه وی جلسه را ترک کند، مارتین هکمن نماینده ائتلافهای کارگری با خطاب قرار دادن مدیر کارگروه اظهارنظر نهایی را بیان کرد: “من مایلم به یک نکته اشاره کنم. روزی که گزارش بک منتشر شد، در همان روز طی یک ساعت، شرکت ادیسون، شخصی را به شهرداری فرستاد تا در مورد حضور مدیران منطقهای مورد تایید شهرداری برای اداره شرکت ادیسون مذاکره کند. بنابراین آنها به دنبال زیر سوال بردن آن تحقیق در همان ساعات اولیه انتشار نتایجش بودند.”
تحلیل مطالعه موردی
برنامهریزی از این منظر گفتمانی اقناعی و سازنده است و این مطالعه موردی به خوبی گویای این برداشت بلاغی از برنامه ریزی و سیاستگذاری است. تحقیقات پیمایشی و شواهد و ابزارهای دیگر استدلالهای بلاغی هستند که به گفتارهای قبلی پاسخ میدهند و به روایت بزرگتری که جزئی از آن محسوب میشوند قدرت و معنا میبخشند. از این منظر هر تحقیق پیمایشی باید به دنبال اقناع مخاطبان خاص خود باشد و خالق معانی بازی باشد که بتواند تحت تفاسیر مختلف و متنوعی قرار گیرد.
پیمایش CACI، استدلالی در یک روایت بزرگتر در خصوص بررسی مطلوبیت تصمیمی پیرامون تصاحب شرکت ادیسون توسط شهرداری است. این پیمایش پاسخی به دو مطالعه¬ای است که پیشتر انجام شدهاند و نشان میدهند این تصمیم به نفع شهروندان شیکاگو است. اما در این مطالعات ادراک و واکنش کسب و کارها به این تصمیم نامشخص مانده است. پیمایش CACI نشانگر عدم رضایت شدید کسب و کارها از چنین تصمیمی است. اما با توجه به اینکه خود محقق نیز بر ادراک محدود صاحبان کسب و کار در اظهارات خود تاکید کرده است، درک آنها از شرایط در این پیمایش توسط خود محقق برساخت شده است. بنابراین احساس کسب و کارها در خصوص نحوه واکنش به این موضوع از قبل توسط خود تیم تحقیقاتی مشخص شده بود. چند گره بیانی در این رشته از سخنان مشاهده میشود: در پیمایش مککئون آمده است: “بخشی از برنامه شهرداری برای تصاحب خدمات برق از شرکت ادیسون، نیازمند آن است که کسب و کارها یا در مصرف برق خود 50% صرفهجویی کنند و یا آن را با روشهای تولید همزمان برق و حرارت خودشان تأمین کنند. این برنامه چه اثری در برنامههای آینده شرکت شما خواهد داشت؟ ” اگر به دقت به جملهبندی این سوال نگاه کنیم از سه جنبه مختلف میتوان مسائلی را دید که بار استدلالی دارند و نه تنها زبانی.
نخست آنکه این مساله تنها در گزارش بک بررسی و ارزیابی شده بود و “برنامه شهرداری” نبود. اشاره به این مسأله به عنوان برنامه شهرداری این استنباط اشتباه و جبهه¬گیری را ایجاد کرد که شهرداری از قبل تصمیم خود را گرفته است.
دوم، در گزارش بک ذکر نشده بود که تأمین برق “نیازمند” آن است که کسب و کارها الزاما یا صرفه جویی و یا تولید برق داشته باشند. شهرداری اظهار کرده بود که به دنبال طراحی و بکارگیری ابزارهای تشویقی و ترغیبی برای کاهش مصرف یا تولید همزمان توسط کسب و کارها است.
سوم، بکارگیری لغت “تصاحب” است. این کلمه دلالت بر این داشت که شهر در آستانه تصرف چیزهایی بود که متعلق به شخص دیگری بود، و قصد داشت به شکل غیرقانونی به اموال شرکت ادیسون، دست درازی کند. این گره بیانی به طور بنیادی زمینه و معنای اقدامات شهر را دگرگون کرد و بار معنایی شدیدی بدان بخشید. ضمن آنکه در هیچ کجای پیمایش به پایان یافتن مهلت قرارداد شرکت ادیسون و اینکه شهرداری به عنوان گزینههای جایگزین است، اشارهای نشده بود.
بکارگیری چنین عباراتی نه تنها میتواند ذهن خواننده را منحرف کند بلکه درک وی از شرایط و موضوع را هم دچار سوگیری میکند. نکته اصلی در این مطالعه موردی آن است که برساخت بلاغی و اقناعی گزینههای تصمیم و ایجاد اجماع در مورد آنها جزء لاینفک تمامی ابزارها در برنامه ریزی و سیاستگذاری است. در بحث علمی درخصوص نتایج یک پیمایش ممکن است جنبههایی حیاتی از برنامه ریزی مغفول بماند و این مسأله اجتنابناپذیر است. گاهی هیچ بیان خنثیای در مورد مسأله مورد اختلاف وجود ندارد و تحقیقات دیگر ممکن است دچار سوگیریهای دیگری باشند. نکته این نیست که از شواهد علمی و نتایج تحقیقات اجتناب کنیم و یا آنها را کمارزش بدانیم بلکه آنها را هوشمندانه بخوانیم و بکار گیریم. اینکه یک پیمایش یا هر گونه شواهد علمی دیگری چقدر بتواند در سیاستگذاری اثرگذار باشد در نهایت بستگی به میزان اثرگذاری نظرات مخالف یا مؤید آن در حین بررسی دارد. بنابراین نحوه گفتگو و برخورد با نظرات مختلف و مخالف و نحوه ادراک مخاطبان از تحقیق، اهمیت بسیاری دارد. پیمایش CACI هیچ واکنش هوشمندانهای به نظرات مخالف نداشت و بیشتر در تلاش برای سرکوب آنها بود و در جریان پرسش و پاسخهای بیان شده، در نهایت مخاطبان درک و خوانش متفاوتی از این پیمایش داشتند و استنباط آنها این بود که CACI با انتشار این پیمایش به دنبال منحرف کردن و دستکاری تصمیم کارگروه است.
معمولاً به محققان آموزش داده میشود که میتوانند با آزمون حساسیت پاسخها و تحلیل زبانی پرسشها، به نتایجی معتبرتر دست یابند. اما این راهکار معمولاً جوابگو نیست و گرههای زبانی جدیدی را مجدداً ایجاد میکند. راهکار هابرماس و نگاه پست مدرن وی به برنامه-ریزی مجادله¬ای در این خصوص بیشتر راهگشا است. با این نگاه CACI میتوانست پیش از برگزاری پیمایش سوالات ان را در کارگروهی با حضور نمایندگان گروههای مصرفکننده و شورای شهر به بحث و مجادله گذاشته تا برداشتهای متفاوت از هر سوال مورد بررسی قرار گیرد و با نظرات آنها پرسشنامه نهایی شود. با این کار میزان تعارضات در خصوص نتایج پیمایش به حداقل میرسید.
نکته دیگر این مطالعه موردی آن است که میان شیوه انجام یک تحقیق و محقق بودن تفاوت بسیاری وجود دارد و بلاغت و شیوه استدلال محقق میتواند تحقیق را به سرمنزل مقصود رسانده و یا آن را به انزوا بکشاند. شیوه بیان و بلاغت مککئون چه تصویری از وی در ذهن مخاطبان ساخت؟ اعضای کارگروه چه توصیفی از مک¬کیون، CACI و خود داشتند؟ اگر مککئون شخصیت متفاوتی داشت چه تغییری در تصمیم کارگروه ایجاد میشد؟
مککئون در ابتدا خود را خبره و شخصیتی علمی که متخصص در طراحی سوالاتی خنثی و تولید نتایجی نزدیک به واقعیت است نشان داد؛ اما رفتار وی برخلاف آن بود و مانند مزدوری که نتایج مبارزات سیاسی را پیشبینی میکند بود. نوع پوشش (غیررسمی و ژولیده)، زبان بدن (اشاره توهینآمیز به مخاطبان)، تن صدا (بلند و عصبانی) و اشتباهات مکرر وی در دستور زبان، با ادعای وی که شخصیتی علمی است مغایرت داشت و بسیاری را در کارگروه به این باور رساند که او فریبکار و غیرقابل اعتماد است. با این برخورد، به نظر میرسید مککئون از ابتدا انتظار دارد مخاطبان برخوردی خصمانه و پرخاشگرانه با وی داشته باشند. این مسأله چه استراتژی وی بود و چه نتیجه فشار روانی، در هر صورت به ضرر وی (و تحقیقش) تمام شد.
نویسنده: تیم اجتماعی مجله پیشران
ماهنامه پیشران (آیندهپژوهی کسبوکار)/آذرماه 99
دیدگاه خود را بنویسید