Project Description

جایی برای نفت نیست

فراز و فرود عصر نفت

جمله‌ی معروفی هست که «عصر سنگ به‌خاطر تمام‌شدن سنگ‌ها پایان نیافت»؛ تعبیری است درست و گویا اما بهتر است آن‌ را بیشتر بشکافیم. دوران‌های مختلف تمدن بشر با نام‌های مختلفی شناخته می‌شوند اما مشهورترین نام‌گذاری‌ها، براساس ابزارهای نو در آن دوران بوده است. برای مثال، دوران پارینه‌سنگی، عصر برنز، دوران مفرغ و حتی عصر انقلاب صنعتی همگی براساس ابزارهایی که جوامع بشری برای برآوردن نیازهای روزمره‌‌ی خود ساختند و، در نگاهی کلی‌تر، بر اساس نوآوری‌های فناورانه نام‌گذاری شده‌اند. گویی این گونه نام‌گذاری، ویژگی‌های هر دوره را بهتر بیان می‌کند.


نفت هرگز دوران تمدنی خود را نداشته‌است و در هیچ کتاب تاریخی از اصطلاح «دوران نفت» خبری نیست اما شاید از آنجا که نفت و مشتقات آن‌ پس از و بیش از زغال سنگ، سوخت جهان صنعتی بوده‌اند، می‌توان نفت را نماد این دوران دانست. نفت به‌عنوان منبع اصلی انرژی در ۱۰۰سال گذشته، نقش مهمی در سرعت پیشرفت تمدن بشری داشته ‌است. با این حال، عمرش رو به پایان است و اکنون در حال تحویل نقش خود به بازیگران دیگری در حوزه‌ی انرژی است و به جایگاه جدیدی انتقال می‌خواهد یافت. سرعت تغییر ذایقه‌ی انرژی در جهان به‌قدری شگفت‌انگیز است و شتاب اتفاقات چنان زیاد شده است که حتی برخی تحلیل‌گران احتمال می‌دهند برخی سوخت‌ها و مراحل گذار از آن‌ها به‌کلی نادیده گرفته شود؛ «یخ‌های آتشین» و حتی «گاز طبیعی» از جمله‌ی این سوخت‌ها هستند. یک سناریو این است که برخی پیشران‌های محیطی در حوزه‌ی انرژی مانند جدی شدن مسایل آب‌وهوایی، پیشرفت فناوری باتری‌های نو و انواع دیگر تولید و ذخیره‌سازی انرژی الکتریکی و البته کاسته‌شدن از قیمت تجهیزات مربوط به انرژی‌های نو مانند پنل‌های خورشیدی و توربین‌های بادی، موجب می‌شود که دولت‌ها و شرکت‌های بزرگ منتظر پاگرفتن و جاافتادن حامل‌های تازه‌ی انرژی مانند گاز نباشند و این سوخت‌ها هرگز مانند نفت به یک حامل باثبات بین‌المللی تبدیل نشوند.

چنین وضعیتی، سابقه‌ی تاریخی هم دارد. یک نمونه، جایگزینی نفت با زغال سنگ در سده‌ی پیش بود. این جایگزینی، نخست با ارتقای نفت به جایگاه نخست تولید انرژی انجام شد و سپس به تدریج، زغال سنگ از میدان به در شد و حتی برخی منابع آن بی‌استفاده ماند. گرچه صنایعی که زغال‌سنگ مصرف می‌کردند به طور خودکار برای تغییر به نفت یا یکی از مشتقات آن روی می‌آوردند، از ابتدای سال ۲۰۱۸ با اجرایی شدن معاهده زیست‌محیطی پاریس، دولت چین هزاران مورد از تأسیسات تولید برق برپایه زغال‌سنگ را تعطیل کرد و به این روند، سرعت بخشید و حتی مجوز کاربرد این سوخت در خانه‌ها را نیز لغو نمود و به‌جای آن، گاز طبیعی را جایگزین کرد. چین در مرحله‌ی بعد قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ استفاده از انرژی‌های نو را به جای گاز کلید بزند؛ برنامه‌ای که کل عمر گاز در چرخه‌ی انرژی این کشور را یک دهه خواهد کرد. نمونه‌ی دیگر، انگلستان است که چندی پیش برای نخستین بار در ۱۵۰سال اخیر، یک روز بدون برق زغال‌سنگی را تجربه کرد و تا سال ۲۰۲۰ این سوخت را به‌کلی کنار گذاشته و در بسیاری موارد به‌جای آن، مستقیما سراغ مزارع بادی و تولید برق از جذر و مد دریا خواهد رفت. برای درک بهتر وضعیت، نگاهی به آمارها و براوردهای سازمان‌های بین‌المللی می‌اندازیم تا ابعاد کوچ از نفت را بهتر نمایان کنیم.

اوپک امیدی ندارد

در هفته‌های اخیر، محافل و خطوط خبری زیادی سخن از خطر برای اوپک و احتمال انحلال یا آسیب این سازمان به‌دلایل سیاسی مطرح کردند و حتی دبیرکل این سازمان نیز در تهران خواستار توقف استفاده‌ی سیاسی از نفت شد اما واقعیت این است که استفاده‌های سیاسی پیشین و حرکت سریع و رو‌ به جلوی جهان از سال ۲۰۰۷ به این‌سو، این انحلال یا اضمحلال را رقم زده و برای جلوگیری از آن کاری از کسی ساخته نیست. براساس آخرین گزارش ماهانه‌ی اوپک، در ماه آوریل ۲۰۱۹ (فروردین-اردیبهشت) برآورد می‌شود که میانگین تقاضای روزانه‌ی نفت در جهان امسال حدود 92 میلیون بشکه و میانگین تولید کل دنیا حدود 100 میلیون بشکه باشد و این تعادل در سه‌ماهه‌ی نخست سال ۲۰۱۹ هم ۴۴ هزار بشکه به ‌سود عرضه بوده است یعنی حتی با وجود تحریم ونزوئلا و ایران و جنگ لیبی و طرح کاهش تولید اوپک پلاس، بازهم ۴۴ هزار بشکه نفت در روز بدون تقاضا مانده است.

این وضعیت برای اوپک بدتر است. پیش‌بینی می‌شود که میزان عرضه‌‌ی اوپک بیش از ۳۱ میلیون بشکه در روز باشد حال آن که تقاضای مستقیم آن اندکی بالاتر از ۳۰ میلیون بشکه خواهد بود. یعنی نزدیک به یک میلیون بشکه از نفتی که اوپک عرضه می‌کند، خریدار مستقیم ندارد. همین امروز هم نزدیک به یک میلیون بشکه از تولید این سازمان موقتا متوقف شده است که در صورت پایان طرح کاهش عرضه در ماه جاری (خردادماه 1398) آن نیز به بازار خواهد آمد.

جدول عرضه‌/تقاضای نفت در سال‌ 2018 و پیش‌بینی 2019

عرضه/تقاضا 2018 فصل نخست 2019 2019 تفاوت 2018 و 2019
تقاضای جهانی نفت 98.70 99.02 99.91 1.21
عرضه‌ی غیر اوپک 62.37 63.97 64.54 2.18
عرضه‌ی ان‌جی‌ال اوپک 4.98 5.04 5.07 0.09
عرضه‌ی کل 67.35 69.00 69.61 2.27
تفاوت عرضه و تقاضا 31.35 30.02 30.30 1.05-
عرضه‌ی نفت خام اوپک 31.86 30.85
بالانس 0.51 0.44

مقادیر 2019 طبق پیش‌بینی است و منبع همه‌ی مقادیر، گرد شده از OPEC Secretariat است.

برآوردهای دیگر مانند برآورد وودمکنزی و گلدمن‌سکز، در کنار برآوردهای اداره‌ی انرژی آمریکا هم در صورت تداوم رویه‌ی فعلی، همین نتیجه را پیش‌بینی می‌کنند. اکنون قیمت‌های آتی و برآوردهای آن‌ها بیش از آن که برپایه‌ی عرضه باشد، بر مبنای تقاضا است و تقریبا هر هفته و گاهی هر چند روز یک‌بار بازبینی می‌شود اما هیچ‌کس تاکنون قیمتی بالاتر از ۸۰دلار در هر بشکه را حتی برای بدبینانه‌ترین سناریوهای عرضه و بیشترین تقاضا، ارایه نداده است.



تقاضا بین تیغه‌های قیچی

مشخص شد که معادلات قیمت نفت، تغییری اساسی داشته است و دیگر این طور نیست که کشورها و شرکت‌های تولید‌کننده‌ی نفت خام بتوانند در تعیین آن نقش فعال ما یشاء را بازی کنند. درواقع، برخلاف دهه‌ی ۵۰ تا ۹۰ سده‌ی بیستم میلادی، رشد اقتصادی کشورهای مدرن و در حال توسعه، صرفا به نفت وابسته نیست و به‌ویژه از سال ۲۰۰۷ به این‌سو و تحت تأثیر پیشران‌های متعدد همچون ورود فناوری‌های پیشرفته‌ی ارتباطی و رایانه‌ها به صنایع پول‌ساز، مصرف نفت نیز آرام آرام در میان معیارهای توسعه، نقشی کمرنگ‌تر یافته است.

از سوی دیگر، جابه‌جایی‌های بزرگی هم در میان غول‌های تولیدکننده اتفاق افتاده است. پس از چندین دهه صدرنشینی آمریکا در جدول مصرف‌کنندگان و واردکنندگان نفت خام، از ۴سال پیش، چین به‌عنوان بزرگترین واردکننده و خریدار نفت در جهان شناخته شد و آمریکا با افزایش تولید داخلی خود طی این مدت، به بزرگترین تولیدکننده‌ی نفت جهان بدل شد. احتمالا امریکا نمی‌خواهد نفت خود را پس از پایان عصر نفت، به یادگار به اعصار دیگر ببرد. شاید بتوان گفت که این جایگزینی، یکی از کتاب‌های تاریخ تمدن فناوری را ورق زده است. حالا آمریکا برای نخستین بار در ۴۰سال گذشته، حتی توانایی صادرات ۳ میلیون بشکه نفت را دارد و با این که دیگر بزرگترین واردکننده نیست، همچنان بزرگترین مصرف‌کننده‌ی نفت است. به‌عبارت دیگر، واشنگتن اکنون در دوسوی معادله در صدر ایستاده است: بزرگترین تولید کننده و بزرگترین مصرف‌کننده‌ی نفت خام جهان.

در سوی دیگر، عربستان و روسیه نیز اکنون وارد مرحله‌ی تازه‌ای شده‌اند. روس‌ها پیوندهای قابل اتکا و قدرتمند انرژی با چین دارند و در حال تحکیم روابط با اروپا در زمینه‌ی تأمین انرژی هستند. آن‌ها حتی شرکت‌های بزرگ آمریکایی مانند اکسون و شورون را هم برای سرمایه‌گذاری در منابع قطبی نفت خود جذب کرده‌اند. ریاض با نگاه به آینده و با درس گرفتن از مسیری که آمریکا در حوزه‌ی نفت و گاز طی کرد، هم بازی‌های سیاسی نفتی را پیش می‌برد و هم واقع‌بینانه در حال انتقال از سیاست خام‌فروشی به ارایه‌ی محصولات جانبی است. در مجموع، کوچ کشورها از محدوده‌های مصرف‌ انرژی با منابع فسیلی در کنار تنوع و گستردگی‌یافتن تولیدکنندگان نفت، شرایطی را رقم زده است که در دو دهه‌ی آینده، شاهد افول و به‌تدریج محو نفت خام از فهرست محصولات راهبردی جهان باشیم.

نفت دیگر نمی‌سوزد

گام بعدی دنیای مدرن، استفاده‌های ثانوی از نفت است. همان گونه که خودروهای برقی در حال گسترش و فراگیری هستند، تولید برق نیز با اتکا به فناوری ذخیره‌سازی به‌سوی انرژی‌های رایگان می‌رود و پیشرفت غیرقابل باور دانش نیمه‌هادی‌ها و تولید سلول‌های خورشیدی موجب شده است که هزینه‌ی تمام‌شده و نتیجه‌ی نهایی به‌دست‌آمده از این محصولات نیاز ضروری به نیروگاه‌های زغال‌سنگی، نفتی و گازی را محدود کنند و دورنمای حذف آن‌ها را نیز پدید آورند.

برآورد وودمکنزی از آن‌چه با عنوان «اوج نفت» یاد می‌شود، سال ۲۰۳۵ است. یعنی در سال ۲۰۳۵ تقاضا برای نفت خام به نقطه‌ی اوج تاریخی خود می‌رسد و از آنجا مانند فواره به پایین سقوط می‌کند. پس از این دوره‌ی، عصر استفاده‌های ثانوی از نفت یا همان دوران محصولات پتروپالایشی آغاز می‌شود. در این دوره، بیشترین محصولی که مورد نیاز جهان خواهد بود، انواع پلاستیک‌ها و پلیمرهایی‌ست که در صنایع خودروهای الکتریکی و توربین‌های بادی یا دیگر بخش‌ها کاربرد دارند و در واقع، نفت بنیادی برای دشمنانش خواهد شد. این سناریو، بدون در نظر گرفتن افول پلاستیک‌های فعلی است. اگر پلاستیک‌های سبز و غیرنفتی ارزان‌تر تولید شوند، تقاضای نفت در آن زمینه هم کمتر می‌شود.

سناریوهای دیگری هم وجود دارد. از جمله باید توجه نمود که تمام این برآوردها خیره به وضع موجود و پیش‌بینی‌های منطقی از آینده بوده‌اند اما غولی خفته هست که اگر رها شود، نفت را طی یک یا دو سال به بشکه‌ای ۲ دلار خواهد رساند. این غول خفته، انتقال فناوری تولید نفت‌های غیرمتعارف (شیل و ماسه) از آمریکای شمالی به دیگر نقاط جهان است. بزرگترین منابع نفت شیل جهان، در آرژانتین، چین، روسیه و عربستان هستند و اکنون تنها آمریکا و کانادا هستند که فناوری استخراج به‌صرفه از این منابع را در اختیار دارند اما در صورتی‌که این فناوری به دیگر کشورهای جهان منتقل شود، به قدری نفت تولید می‌شود که بازار از هر گونه کمیابی نفت خام تهی گردد.

ایران و اوپک: سرنوشت مبهم و تیره

ایران یکی از سه بنیانگذار و یکی از ۵ عضو همیشگی سازمان کشورهای صادرکننده‌ی نفت است. روزی که تهران پیشگام تأسیس این سازمان شد، هنوز عربستان کاملا بر نفت ملی خود سوار نشده بود و روسیه یا اتحاد جماهیر شوروی آن روزگار، روابط تجاری گسترده‌ای با غرب نداشت. در چنین شرایطی تشکیل سازمانی برای هماهنگی میان کشورهای تولیدکننده‌ی نفت و تهیه‌ی مواد خام آماری و گزارش‌های تحلیلی بسیار ضروری بود اما اینک این سازمان نیز همراه با نفت، رو به افول است. اثرگذاری تصمیمات اوپک در سال‌های اخیر، به‌هیچ‌وجه قابل مقایسه با دوران طلایی آن در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ میلادی نیست. اوپک حتی توان اعمال مدیریت بر اعضایش را نیز از دست داده است.

نظام اجماعی که در تصمیم‌گیری‌های این اتحادیه به‌کار گرفته می‌شود، در بسیاری موارد موجب ناتوانی اجلاس از دستیابی به مصوبه‌ی اثرگذار شده و اکنون درگیری درونی و مواضع صریح برخی از اعضای قدرتمند علیه دیگر اعضا (عربستان و امارات و کویت در مقابل ایران و ونزوئلا) بر شرایط ناگوار بیرونی افزوده است. اوپک که روزگاری نیمی از نیاز جهان را عرضه می‌کرد، اکنون سهمی ۳۰ درصدی در بازار انرژی دارد و ناگزیر است برای بازی کردن نقش جدی در معادلات بین‌المللی با رقبای خود مانند روسیه، ائتلاف تشکیل دهد یا از مقابله با تحریم‌های آمریکا علیه اعضایش چشم‌پوشی کند. وضعیتی که از آینده‌ی بازار نفت و کاهش تقاضای آن در سناریوهای مختلف شرح دادیم، احتمالا سبب می‌شود که به‌زودی رقابتی شدید و بی‌رحمانه میان اعضای اوپک برای تصاحب سهم بازار یکدیگر صورت گیرد؛ این وضعیت اگر به فروپاشی رسمی نینجامد، سازمان را عملا از کار می‌اندازد.

ایران نیز به‌عنوان عضو اوپک و کشوری که بیش از ۴ دهه از نبود سرمایه‌گذاری در صنایع نفت و گاز رنج برده است، امیدی به بازگشت شکوه پیشین ندارد. در بازاری که به‌سرعت خود را با هر کاهش تولیدی سازگار می‌کند و حتی در روز اعلام واکنش ایران به خروج آمریکا از برجام و از سرگیری انبار کردن اورانیوم غنی شده، قیمت نفت کاهش می‌یابد، حتی باوجود برداشته شدن تحریم‌ها هم ایران نمی‌تواند به‌آسانی سهم خود از این بازار را پس بگیرد یا در آن دوامی طولانی داشته باشد. صنایع پتروشیمی و پالایشگاهی ما نیز با نیاز مبرم به سرمایه‌گذاری و بهینه‌سازی روبرو هستند و در مجموع ۲۰۰میلیارد دلار سرمایه خارجی را می‌طلبند.

آینده نفت و گاز ایران”

ماهنامه پیشران شماره خردادماه 98

 

در وضعیت کنونی، صنایع پتروشیمی پاسخ‌گوی نیاز داخل نیز نیستند و تنها چند محصول انگشت‌شمار در تناژ‌های ناچیز صادر می‌کنند. بنا به اعلام وزارت کشاورزی در سال 1397، سهم اوره‌ی تولیدی در ایران برای تولید کود، به این وزارت داده نشده و با توجه به جهش قیمت ارز، تقریبا تمامی تولید پتروشیمی‌ها صادر شده و مشکلات ثانوی در بخش کشاورزی ایجاد شده است؛ یعنی پتروشیمی‌ها توان افزایش ظرفیت برای هر دو منظور را نداشته‌اند. اکنون با بسته‌شدن مسیرهای فروش نفت و محصولات دیگر در اثر تحریم‌ها، وزارت نفت می‌کوشد شکلی از سهمیه‌بندی را ایجاد کند تا با اتکا به تولید مجتمع ستاره‌ی خلیج فارس، صادرات پتروشیمی و بنزین را برای درآمدزایی قوت بخشد اما اتکای بازار داخل و حجم یارانه‌های طولانی‌مدت، سد راه این هدف است. به این ترتیب، در آینده‌ی نزدیک، در هیچ کدام از سناریوهای باورپذیر برای این صنعت ایران، وضعیت امیدوارکننده‌ای دیده نمی‌شود که بازگشت به رونق پیشین را نوید دهد.

 

نویسنده: بهزاد احمدی‌نیا؛ روزنامه‌نگار و تحلیلگر حوزه نفت
ماهنامه پیشران (آینده‌پژوهی کسب‌وکار)/خردادماه 98