Project Description
در مورد زندگی ایرانی
اشاره
چندی پیش یکی از استادان اقتصاد، مقایسهای میان وضعیت ایران و دیگر کشورهای در حال توسعه انجام داده و نتیجه گرفته است که وضعیت زندگی ایرانیان نرمال است. این مطلب بسیار به اشتراک گذاشته شده است. از سوی دیگر، یکی از استادان جامعهشناسی گفته است که ایرانیان در شهرهای بزرگ ماند تهران با توجه به تورم فزاینده و دور از تصور مسکن، به زندگی اشتراکی روی خواهند آورد و همین امروز هم افراد زیادی با هم زندگی میکنند که قالبهای مختلف مانند خوابگاه خودگردان، خانهی جمعی، ازدواج سفید و مانند اینها دارد. ما در حال دگرگون کردن شیوههای زندگی خود به دلیل فشارهای اقتصادی هستیم. واقعا سبکهای زندگی ایرانیان تحت تأثیر چه عواملی است و به ویژه وضعیت اقتصادی مؤثر بر سبکهای زندگی چگونه است؟ در اینجا به برخی نکات اشاره میکنیم. این نکات نه کامل هستند و نه مهمترین نکات اما همه اهمیت دارند.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس
- گزارش مرکز پژوهشهای مجلس دربارهی شرایط اقتصادی شهروندان ایران میگوید که موجودی حساب بانکی بیشتر مردم ایران زیر یکمیلیارد تومان است و تنها یکهزارم حسابهای بانکی شخصی متعلق به میلیاردرهاست. به جز این، از هر ١٠هزار خودرویی که در خیابانهای ایران تردد میکند، فقط سه خودروی بنز است. این اطلاعات را مرکز پژوهشهای مجلس به تازگی منتشر کرده است و با اعداد و ارقام چشماندازی از وضع مالی و اقتصادی ایرانیها ترسیم میکند. به برخی از یان موارد بنگریم:
• هر نوزادی که در سال ٩٨ متولد شده یا به دنیا میآید، حداقل هشتمیلیون تومان بدهی عمومی انباشته به ارث میبرد و هر ایرانی همین امسال فقط یکمیلیون تومان بدهی بودجهای دارد.
٨۵درصد سفر خارجی ایرانیها به کشورهای ارزان است که بیشتر آنها کشورهای همسایه و منطقه هستند و ١,۶درصد از سفر خارجی ایرانیها به تایلند است.
• بانکهای ایرانی بهطور میانگین سالانه ٢,۵میلیون تومان سود به شهروندان ایرانی پرداخت میکنند. این رقم پنج برابر یارانه نقدی است که مردم ایران میگیرند.
• یکهزارم حسابهای بانکی شخصی موجودی بالای یکمیلیارد تومان دارند. ولیالله سیف، رئیس سابق بانک مرکزی در سال ٩۵ گفته بود ۴۴٧میلیون حساب بانکی در بانکهای ایران وجود دارد که از این تعداد ۴٣٩میلیون حساب مربوط به اشخاص حقیقی است. با فرض ثابتبودن حسابهای شخصی بالغ بر ۴٣٩هزار حساب بانکی متعلق به پولدارهاست.
• از هر ١٠هزار خودروی موجود در ایران فقط سه خودرو بنزهای مدل ٢٠١٠ به بالا هستند و از هر ١٠٠هزار خودرو تنها هفت خودرو بنزهای مدل بالای ٢٠١۵ هستند. طبق آمارهای رسمی بالغ بر ٢١میلیون خودرو در کشور پلاک شده است که با این حساب میتوان گفت حدود ۶۵٠٠ بنز بالای سال ساخت ٢٠١٠ داریم.
• به ازای هر شهروند ایرانی در لایحه بودجه ٩٩ مبلغ ٨٢۴هزار و ٨۵٢ تومان بودجه امنیتی پرداخت میشود و سهم هرنفر از بودجه قضائی ١۵۴هزار و ٨٣٩ تومان است.
بودجهای که برای سیاستهای اقتصادی ایران درنظر گرفته شده، به ازای هر شهروند تنها ٨٢هزار و ۶٢٧ تومان است و در واقع بودجه دفاعی ایران حدود ١٠برابر بودجهای است که برای سیاستهای اقتصادی در ایران هزینه میشود.
• سهمیه هر ایرانی از بودجه محیطزیست تنها ٧هزار و ۶۵۴ تومان است. جالب است که چالشهای محیطزیستی مانند بحران آب و آلودگی هوا این سالها حرف اول خبرهای ایران را میزنند.
• سهمیه بودجه هر ایرانی برای مسکن و عمران فقط حدود دوهزار تومان است.
• آموزش یکی از بزرگترین سهمها را از بودجه به خودش اختصاص میدهد و دولت به ازای هر ایرانی ٩٣٨هزار و ٧٠٧ تومان برای آموزش میپردازد که این عدد حتی از بودجه دفاعی کشور بیشتر است.
• سهم هر ایرانی از بودجه سلامت هم فقط ٢۶١هزار و ۶٠٧ تومان است که البته به نظر میرسد خدمات بیمهای و درمانی در ایران نسبت به سایر کشورها سهم چندان بالایی در بودجه ندارد. بودجه فرهنگ و هنر و تفریح و ورزش هم رقم بسیار پایینی است و به ازای هر ایرانی تنها ٨٣هزار تومان برای این امور هزینه پرداخت میشود.
چهارم در فلاکت!
- ایران در بین ۹۵ کشور جهان، رتبهی چهارم را در از نظر شاخص فلاکت دارد. خبرگزاری ایسنا به نقل از ابراهیم مساوات، جامعهشناس نوشته است که در سال ۲۰۱۸ در نتایج به دست آمده از تورم و رشد اقتصادی، ایران در بین ۹۵ کشور انتخاب شده در دنیا رتبهی چهارم را از نظر شاخص فلاکت به دست آورد. شاخص فلاکت در تابستان ۱۳۹۸ مطابق محاسبهی رسمی دولتی، معادل ۵۳.۲ واحد بوده است. اما مؤسسهی بینالمللی کاتو این شاخص فلاکت را در ایران ۷۵.۷ واحد اعلام کرده است. به هر حال اگر تورم در کشوری یک برابر افزایش پیدا کند، نرخ جرم و جنایت دو برابر میشود و اگر بیکاری در جامعه یک واحد افزایش یابد، جرم و جنایت دو برابر افزایش پیدا میکند و جالب است بدانید اگر تورم و بیکاری در کنار هم یک واحد افزایش پیدا کنند، میزان وقوع جنایت و جرم در جامعه ۴.۵ برابر میگردد.
چه چیز کم داریم؟
فاطمه نجفی در کانال خود به وضعیت ثروت ایران پرداخته است: در سال ۲۰۱۸ایران با ۰٫۰۹ درصد از ثروت جهان در رتبهی ۵۱ است. این در حالی است که مثلا ترکیه و عراق به ترتیب رتبههای ۲۸ و ۵۲ را اشغال کردهاند. ایران مالک دومین منابع نفتی دنیا و دومین منابع گازی دنیا است و به دلیل موقعیت جغرافیایی، میزبان جاده ابریشم است. نرخ باسوادی ایرانیان بالای ۹۷ درصد است. از این نظر، ایران ثروتمند است.
اینک بیایید تاریخ بنگریم. از ۳.۵ میلیون سال پیش تا ۵۵۰۰ سال پیش که خط ثبت شد و از ۵۵۰۰ سال پیش تا انقلاب صنعتی و بعد از انقلاب صنعتی. الگوی رشد بشرتا انقلاب صنعتی بسیار به بهرهوری مستقیم از منابع طبیعی وابستهاست، مفهوم رشد اقتصادی به معنای ارزش افزوده که امروز ما میشناسیم عمری زیر ۳۰۰ سال دارد. هر چه بیشتر توانایی ایجاد درآمد به بهرهمندی مستقیم از طبیعت گره بخورد، منابع طبیعی معیار بهتری برای ثروت هستند. رشد اقتصادی توسط انباشت نهادهها و «بهرهوری کل عوامل» مشخص میشود. انباشت نهادهها یعنی سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، نیروی کار و به صورت تاریخی زمین. تا پیش از انقلاب صنعتی، موتور محرکه رشد اقتصادی انباشت نهادههای فیزیکی بودهاست اما پس از انقلاب صنعتی موتور محرکه رشد به صورت تدریجی به سمت «بهرهوری کل عوامل» جا به جا شدهاست. هنگامی که در طول تاریخ دسترسی به جریان درآمد بالا و بالنده (رشد اقتصادی) منوط به بهرهمندی از زمین و نیروی کار ارزان بوده است. در اختیار داشتن زمینهای حاصلخیز، معادن، نیروی کار ارزان و جمعیت منجر به انباشت نهادههای رشد و توانایی بالاتر کشورها را در ایجاد جریان درآمدی میشده است. اما در عصر حاضر چگونه است؟ وقتی نمونههایی مانند کنگو، شیلی، ژاپن همزمان وجود دارند؟
رشد اقتصادی به معنای امروزی آن، بیش از آنکه با انباشت نهادهها (۱) سرمایه فیزیکی (۲) سرمایه انسانی (۳) نیروی کار، قابل توضیح دادن باشد. توسط بهرهوری کل عوامل توضیح داده میشد. در قرن بیستم انباشت نهادهها تنها ۳۰ درصد تفاوت درآمد سرانه کشورها را توضیح میداده. در طی شصت سال ایران به صورت متوسط سالانه ۱٫۷۳ درصد رشد کردهاست و سهم عامل بهرهوری از این رشد منفی بودهاست! بنابراین آنچه ما کم داریم، ثروت در منابع نیست، ثروت در تاریخ نیست، ثروت در موقعیت جغرافیایی نیست. آنچه کم داریم، ثروت در مدیریت است. ما باید سبک زندگی خود را عوض کنیم و از هدر دادن منابع و تاریخ و موقعیت خود دست برداریم!
میکند.
وضعیت رقابت سیاسی!
برای طی مسیر توسعهی اقتصادی، گردنهای هست به نام توسعهی سیاسی یعنی باید بتوان رقابتی میان نخبگان پدید آورد و نهادهایی سیاسی و مستحکم و تا حد مناسبی قابل قبول برای همه داشت. این شرایط کمک میکند که اندیشهها و کنشهای افزاد در جهت منافع ملی همسو شود و با چرخش نخبگان در ساختار سیاسی، کشور به پیش برود اما در ایران برای رقابت سیاسی به روش مناسبی نرسیدهایم. این وضعیت، یه انواع ریاکاری در باورها و هنجارها و ارتباطات روزمره انجامیده است. اقتصاد را یکسره تابع سیاست و در واقع افراد سیاسی کرده است. مجید انصاری در این زمینه گفته است: فجایعی که در اعتراضات آبانماه 1398 در کشور رخ داد، زخمی بر دل مردم نشاند. ما به اسم ۲۷۰ حزب داریم و همین یعنی نبود حزب. اگر اینها جایی برای انتقال دردهای مردم به سطح تصمیمگیری و سیاستگذاری بودند، این انفجار حاصل نمیشد. اگر وضعیت سیاسی را نتوانیم اصلاح کنیم، از این موارد متأسفانه بیشتر خواهیم داشت.
در اربعین انقلاب ما باید شاهد حضور احزاب توانا در عرصه تصمیمگیریها میبودیم اما چرا شاهد چنین وضعیتی نیستیم؟ حوادث اخیر و ناآرامیها و فجایعی که در کشور رخ داد زخمی را بر دل مردم نشاند و خانوادههای زیادی را عزادار کرد و خانواده انقلاب را به شدت اندوهگین کرده است. مجلس دهم قاعدتا باید از حیث اقتدار و کارایی ده برابر بهتر از مجلس اول بود اما چرا مردم مجلس را در رأس امور نمیبینند؟ اگر مجلس به همین ترتیب به پیش برود، انگیزههای انتخاب مردم نیز تضعیف میشود و فرهنگ سیاسی مردم آسیب خواهد دید.
مصلحت پیرمردها!
احمد توکلی گفته است جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام به دلیل اینکه اعضایش بالای ۵۰ سال دارند، برخی روزها که هوا نامساعد است، تعطیل میشود. میانگین سن اعضای حقیقی کنونی مجمع ۶۸ سال است. بهطور کلی، حکومت در ایران پیر شده است. مجلس از میانگین 40 به 50 سال رسیده است. خبرگان 70 را رد کرده است. پیرمردها تا آخرین روز زندگی از مسؤولیت کنار نمیروند مثلا وقتی نمایندگان مجلس خواستند ممنوعیت بیش از سه دور نمایندگی را تصویب کنند، به خودشان نگاه کردند و تصویب نکردند. این وضعیت میان ارزشها و سبکهای زندگی حاکمان و مردم به ویژه جوانان فاصلهی جدی ایجاد کرده است و به شکلی عادیشده، حضور بسیاری از افراد در بسیاری از پستها ابدی قلمداد شده است. همه از پیرمردهای احزاب میخواهند که بار دیگر در صحنه حضور پیدا کنند گوی که در میان 80 میلیون آدم، فقط همانها صلاحیت دارند کارها را انجام دهند. برای پیر شدن مسؤولان و مسؤولیتها در ایران باید فکری کرد.
قیمت مسکن چند برابر درآمد خانوار؟
قیمت مسکن که در سالهای اول بازسازی پس از جنگ تحمیلی به حدود هفت برابر درآمد سالانه خانوارها کاهش یافته بود پس از سیاستهای تورمزای دولت دوم سازندگی دوباره به ۱۱ برابر افزایش یافت و بعدها به ۱۳ برابر در دولت احمدینژاد رسید. این نسبت در سال جاری رکورد ۱۵ برابر را زده است. این پاسخی است به سوال: چرا حاشیهنشینی گسترش یافته است. موضوع مسکن حادترین بحث تبعیض و احساس محرومیت در ایران است. به ویژه این مشکل در تهران بیداد میکند و سبب کوچ مردم به حاشیه شده است. اگر روزی عشایر و روستاییان به حاشیهی تهران میآمدند، امروز با گران شدن مسکن، مردم از وسط شهر به حاشیه پرتاب میشوند. این وضعیت، سبکهای زندگی آنان را دگرگون کرده است.
کاهش شاخص توسعهی انسانی
گزارش اخیر سازمان ملل نشان میدهد در سی سال گذشته امسال برای نخستین بار شاخص توسعه انسانی (HDI) در ایران کاهش یافته که همین باعث شده با دو پله سقوط به رتبه ۶۵ نزول کند. علت اصلی: کاهش پنج درصدی درآمد ناخالص سرانه ملی (به عبارتی: فقر بیشتر)
نویسنده: لیللا فلاحی سرابی؛ پژوهشگر و تسهیلگر اجتماعی
ماهنامه پیشران (آیندهپژوهی کسبوکار)/اردیبهشتماه 99
دیدگاه خود را بنویسید