Project Description
قدرت بیقدرتان
کشآمدن کرونا یا انتقام کمبهرگان از کسب و کارها
اشاره
بیشتر کسبوکارها در اغلب کشورها، آسیب بزرگی از کرونا دیدند. هر چه مدتزمان کنترل کرونا بیشتر و عمق این کنترل کمتر باشد، بحران جدیتر میشود. ریشههای گریز بحران اقتصادی کرونا از کنترل چیست؟ ریشههای اقتصادی آشکار و پنهان بحران کرونا و ناتوانی از کنترل آن، بسیار مورد بررسی قرار گرفتهاند اما در اینجا میخواهیم نگاهی بیندازیم به یکی از ریشههای اجتماعی این بحران. در این نگاه، بر رعایت نکردن توصیهها مانند سهلانگاری و نادیده گرفتن توصیههای بهداشتی مانند ماسکزدن، ماندن در خانه و غیره تمرکز میکنیم. چرا رعایت توصیهها یه سطحی نرسیده است که کنترل پاندمی امکانپذیرتر شود؟
بحران جدی است
بحران، جدی است. برای نمونه در امریکا، تعطیلی و رکود از سطح بحرانهای اقتصادی سدهی میلادی کنونی فراتر رفته است و برخی آن را با بحرانهای سدهی پیش و حتی وضعیت جنگ جهانی مقایسه میکنند. پیداست که بیماری ناشناخته و بیدرمان، ترس و تعطیلی بیاورد اما وضعیت جهان ما همچون همهگیری و جهانگیری وبا در سدههای پیش از پزشکی مدرن نیست. وضعیت امروز از سویی، ناشی از وجود انسانهایی است که آن قدر آزادی دارند که توصیههای بهداشتی را نادیده بگیرند. جز کشورهایی مانند چین، کمتر دولتی توان برخوردهای پادگانی با این وضعیت را دارد. دولتها بیشتر توصیه میکنند یا به امور تنظیمی بسنده میکنند. آنها قدرت انضباطی فراگیری برای نظارت بر رعایت توصیههای بهداشتی ندارند. به این ترتیب ، باید دید مردم تا چه اندازه این توصیهها را جدی میگیرند. گروهی از مردم به توصیهها عمل نمیکنند. پرسش این است که چرا از این گروه مردم به بهای تضعیف کسبوکارها و حتی به بهای نیستی و نابودی خود و دیگران، چنین کنشی سر میزند؟
گروه نابهنجار یا گروه ناشناخته؟
با این که رسانهها توصیههای بهداشتی و پیشگیرانه را پشت سر هم تکرار میکنند، چرا برخی افراد ماسک نمیزنند؟ چرا از خانه برای کارهای غیرضروری بیرون میآیند؟ چرا در میان برخی گروهها، شغلها، محلهها و سازمانها، کرونا بیشتر است و همچنان کمتر رعایت میکنند؟ چه میشود که این درد فعلا بیدرمان را عدهای از مردم تا این حد سهل میانگارند و خود و دیگران را به کام مرگ میفرستند؟ آیا میتوان این میزان از بیتوجهی اجتماعی را توضیح داد؟ مسلما اگر عدهی کمی از مردم به صورت پراکنده چنین کنشی داشته باشند، قطار چنین پرسشهایی سنگین نمیشود اما طبق اطلاعات و آمار موجود:
• در کشورما، یک چهارم افراد حتی بهداشت فردی را رعایت نمیکنند.
• بررسی در برخی استانها نشان میدهد که تنها نیمی از مردم شیوهنامههای بهداشتی و پیشگیرانه را جدی میگیرند، مردم ایران بهطور کلی کمتر از یک چهارم پروتکلهای بهداشتی دورهی کرونا را عملی کردهاند.
• رعایت فاصلهگیری فیزیکی (موسوم به فاصلهگذاری جتماعی) در حدود یک دهم موارد برآورد میشود.
• مردم در نظرسنجی ایسپا میگویند برآوردشان این است که حداکثر تا دو ماه بتوانند توصیههای بهداشتی دورهی کرونا را رعایت کنند.
• اکثریت قریب به اتفاق مردم میگویند به توصیههای پزشکی در مورد کرونا اطمینان چندانی ندارند گرچه آنها رعایت میکنند.
به این ترتیب، دیگر نمیتوان موضوع را به اندک گروههای نابهنجار فروکاست. طبق آمار رسمی، تعداد کشتگان کرونا در تیرماه از 14000 نفر گذشته است و با موج دوم طغیان بیماری در استانهای مختلف روبهرو هستیم اما هنوز رعایت توصیهها، ناقص و ناکافی است. چرا؟
ریشهی اجتماعی آسیب
وقتی قواعد حاکم بر سازمان اجتماعی از اعتبار بیفتند، از هر گوشهای عیبی بیرون میزند. وقتی گروههایی از مردم احساس کنند که دیده نمیشوند یا به درستی در محاسبات سازمانی جامعه به شمار نمیآیند، آنان نیز قواعد و قوانین را به حساب نمیآورند. ارتباط فرد و جامعه، بهطور عمومی شکلی دادوستدی دارد. به میزانی که فرد احساس کند دریافت میکند، پس خواهد داد. البته ممکن است برای افراد یا گروههایی چنین نباشد یا در برهههای خاصی، مردم راه فداکاری، ایثار، کمک بدون چشمداشت و مانند اینها را در پیش بگیرند اما در حالت کلی چنین وضعیتی پایدار نیست. در مجموع، گروههای مردم مشابه آنچه از جامعه میگیرند را پس میدهند.
نهاد آموزش در جامعه (به عنوان نهادی کلی و بیش از مجموع خانواده، آموزشوپرورش، آموزشعالی و رسانهها) هنجارهای جامعه را تثبیت و تقویت میکند. تنها با نگریستن به توصیهها، کلاسها و برنامههای آموزشی نمیتوان کلیت امر آموزش را بازشناخت. مردم بیشترین آموزش را در کارهای روزمره و معمول میبینند. برای مثال، اگر همه بدانند که ماسک زدن لازم است و این گزاره در مدرسهها، دانشگاهها، صداوسیما و گفتوگوهای روزمره در خانوادهها تکرار شود، باز هم کارگری که در دمای بالا و فضای کوچک و بستهای همراه با همکارانش مشغول کار است، چنین دریافت میکند که توصیهی ماسکزدن به او و همکارانش مربوط نمیشود. اگر این توصیه واقعی بود و برای او هم مصداق داشت، تسهیلاتی برای او در نظر گرفته میشد. مثلا ساعت کارش کم میشد یا وظایفش کاهش مییافت و به هر ترتیب، نشان داده میشد که باید در ازای امتیازات یا اختیاراتی جدید، توصیههای بهداشتی را رعایت کند. به ذهن او میرسد که توسط دیگران دیده نمیشود یا مشکلاتش جدی گرفته نمیشوند. اگر دیده میشد و جدی گرفته نمیشد، فقط از او چیزی نمیخواستند بلکه برای او امتیازی نیز در نظر میگرفتند. کنش متقابل او، جدی نگرفتن توصیهی ماسکزدن است.
اطلاعات و اخبار چه میگویند؟
مردم تا چه اندازه خود را تحت حفاظت و نظارت اجتماعی در دورهی کرونا یافتهاند؟ برای بررسی چنین موردی، میتوان به اظهارنظرهای مختلف صاحبنظران، مسؤولان و فعالان اجتماعی آگاه از این مسأله مراجعه کرد. در گزارش منتشر شده از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نحوهی نگرش شهروندان در مورد مشکلات اقتصادی و روانی برای خانوار به عنوان یکی از پیامدهای اجتماعی ناشی از کرونا در سطح کشور و شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته است. احساس آسیبدیدگی اقتصادی خانوار در نتیجهی کرونا و کاهش درآمد خانوارها جدی ارزیابی شده است. البته این مشکل مختص به ایران نبوده است. در سایر نقاط جهان نیز شیوع کرونا با پیامدهای با اجتماعی فراوانی همراه بوده که از آن جمله می توان از افزایش فقر به ویژه در بخش غیررسمی نام برد. فقر نسبی در بخش غیررسمی کشورهای با درآمد متوسط رو به بالا (مانند آذربایجان، اردن، برزیل، ترکیه و لبنان) بهطور متوسط از ۲۶ درصد به ۴۷ درصد افزایش یافته است. افزایش نابرابریهای مختلف به ویژه جنسیتی، از دیگر پیامدهای اجتماعی کرونا برای ایران و جهان بوده است. همچنین، سازمان ملل نیز از افزایش ۲۵ درصدی خشونت خانگی علیه زنان در ایام کرونا خبر داده است. بنابراین، ابعاد مختلف احساس غفلت جامعه از گروههای مردم و بازگرداندن خشم ناشی از این وضعیت آشکار است.
به گفتهی رئیس انجمن آسیبهای اجتماعی ایران، در کلانشهر اصفهان میزان اختلافات خانوادگی 47 درصد، خشونتهای خانگی 33 درصد و افسردگی 21 درصد افزایش یافته است. این آمار نوعی زنگ خطر است و نشان میدهد پس از کرونا با عوارض غیرقابل جبران روبهرو میشویم. به نقل یکی دیگر از مسؤولان نیز طبق اطلاعات رسیده موارد خشونت خانگی نگران کننده است.
افزایش افسردگی نیز یکی از ویژگیها و اثرات این دوره است که قطعاً بر کارکرد خانواده اثر خواهد گذاشت و مسائل اقتصادی نیز به این ناملایمات و آسیبها اضافه شدهاند. مردم در چنین شرایطی، احساس بیپناهی و خود را نیازمند حمایت اجتماعی میبینند اما پافشاری و تبلیغ در مورد فاصلهی اجتماعی به جای فاصلهی فیزیکی، در جهان این احساس تنهایی را دامن زده است. در کشور ما متأسفانه کمتوانی اقتصادی دولت بر اثر تحریمهای ظالمانه و مسایلی همچون اوجگرفتن قیمت دلار و تورم بر این احساس بیپناهی افزودهاند.
کرونا خطر است اما برای چه کسی؟
گروههایی از مردم، واقعیت خطر را احساس نمیکنند چرا که اعتماد کافی به دستگاههای رسمی ندارند و تعلق چندانی میان خود و جامعه لااقل در سطح نهادهای رسمی آن احساس نمیکنند. از اساس، این خطر برای آنان خطر بزرگی نیست و خطرهای بزرگتری هم در زندگی آنان وجود دارد. خطرهایی که برای اقلیت ممتاز جامعه وجود ندارد و در نتیجه هیچگاه جدی گرفته نشده است اما خطر کرونا چون گروههای پردرآمد را نیز تهدید کرده است، خطر به شمار آمده است.
طبق نظر رسمی پلیس، بر اثر شیوع اپیدمی (همهگیری جهانی) کرونا، پیامدهای منفی فرهنگی و اجتماعی از پیامدهای سیاسی و اقتصادی پیشی گرفتهاند و نشانههایی از گسستهای اجتماعی، افزایش خودخواهی و انزوای اجتماعی در اثر فاصلهگیری اجتماعی و روابط حسابگرانه و غیر عاطفی دیده میشود که کاهش توجه به ارزشهای اخلاقی، گرایش به پیگیری اخبار منفی و نادرست و تضعیف نوعدوستی را به دنبال دارد. از ابعاد امنیتی این موضوع، گسترش همین شایعات بیاساس بهویژه در شبکههای اجتماعی، افزایش جرایم و تخلفات نظیر احتکار، اخلال در نظام اقتصادی وگرانفروشی، سردرگمی و تشدید احساس ناامنی است.
به این ترتیب، بحران کرونا آسیبهایی را به اقتصاد خرد و معیشت اقشار ضعیف و دهکهای پایین وارد کرده است و سقوط کسب و کارهای کوچک را در پی داشته است و به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر تولید تاثیر منفی گذاشته است اما همزمان، بسیاری از افراد را به جهانی از نیازمندی روزمره به دولت و دیگران پرتاب کرده است. بسیاری از آنان رهترین طعمههای هر نوع شایعه و اضطرابی هستند. همچنین، بهدلیل خانهنشین شدن مردم و تغییر در الگوی تغذیه، بخش قابل توجهی از تولیدات صنایع غذایی با کاهش مواجه شدهاند و الگوی تغذیه نیز دگرگون شده است که بدغذایی، چاقی و آسیبهای دیگر را دامن میزند. بنابراین بههمپیوستگی آسیبها در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سلامت بدنی افراد را باید دید. از آنجا که فضای روانی جامعه بر اساس تجربیات گذشته، انتظار کمبود اقلام مصرفی و افزایش قیمت را به همراه دارد، تهیه برای ذخیره و انبارکردن برای مصرف آینده توسط خانوار (مصرف احتیاطی خانوار) افزایش یافته است و این خود به افزایش قیمتها شتاب بیشتری داده است. اینها همراه با انزوا و تنهایی و دوریگزینی و جمعگریزی است.
بنابراین، از سویی باید بر فاصلهی فیزیکی افراد تأکید کرد اما از سوی دیگر، کاهش فاصلههای اجتماعی با ابزارهای ارتباطی چندرسانهای جدید را آموزش داد. اگر افراد خود را دور از جامعه و بیرون از مدار آن ببینند، آسیبهای روانی و اجتماعی متعددی زنجیروار بروز خواهد کرد. به سخن یکی از روانشناسان اجتماعی فعال در این حوزه،: مردم وقتی دچار بحران میشوند تعادل روحی خود را از دست میدهند و این باعث میشود افراد به این توهم برسند که هر چه قدر بیشتر مطلع شوند آرامتر میشوند. همین جستوجوی بیدرنگ و پیدرپی اخبار، تعادل روحی و روانی آنان را برهممیزند و در شرایط بحرانی به دلیل ضعف سیستم پردازش اطلاعات این افراد دچار انباشتگی اطلاعات میشوند و بهتدریج تحلیل منطقی خود را از دست میدهند و احساس میکنند اطلاعات درست و دقیق نیست. این افراد در پی این فرآیند، دچار احساس بیاعتمادی روزافزون میشوند چرا که اعتیاد به کسب اطلاعات پیدا کردهاند و در این زمان شروع به پیگیری و حتی خلق شایعات میکنند در صورتی که این شیوه دیگر تحلیل نیست بلکه درآمیختن اطلاعات بدون نظام منظم است و بدین ترتیب، بحرانآفرینی مضاعف آغاز میشود.
لیلا فلاحی سرابی، تسهیلگر اجتماعی در تهران (در مصاحبه با نگارنده) میگوید: سخن از تابآوری در مشکلات اجتماعی مانند کرونا، برای گروههایی از جامعه شکل شوخی دارد. مشکلات آنها بسیار عینیتر و جدیتر از کرونا است. برای نمونه، کارگاههای پامنار پر از کارگاههای کوچک است. از جمله آنها که کیف و کفش میسازند. در بازدید از اینها دیده میشود که هیچکدام از کارکنان ماسک ندارند. ما چند نوبت به اینها سر زدیم، انگار نه انگار که کرونایی وجود دارد. فضای کار آنها هم به گونهای است که نمیتوانند با حقوق پایین، فضای کوچک کار، ساعت کار زیاد و نبود هیچ گونه امتیاز خاصی به عنوان نیروی کار، فاصلهی چندانی با نیستی احساس کنند تا از آن بترسند. بخش بزرگی از انبارهای بازار در محلهی عودلاجان است و تراکم جمعیت انسان، چرخ باربری و کارگر در فضای این محله بسیار بالا است. میتوانید سری به آنجا بزنید ببینید تا چه اندازه کرونا جدی گرفته شده است؟ تقریبا صفر. آیا سازمانی هست که به کارگران ماسک بدهد، آنان را آگاه کند یا بر بهداشت آنان نظارت کند؟ خیر!
همچنین، برخی مشاغل در شرایط کرونا آسیبپذیر هستند. مثلا دستفروشها. برای مثال، دستفروشهای جوادیه را ببینید که گویی از حالت پیشاکرونایی در این جهان کرونایی رها شدهاند. آیا بستههای حمایتی خاصی به آنان رسیده است؟ آیا نظارت خاصی بر بهداشت آنان هست؟ آیا اصلا آنان در شمار آمار خاصی هستند و پشتیبانی خاصی احساس میکنند و به قول معروف فکر میکنند که به حساب میآیند؟ خیر! گاهی مساجد یا سازمانهای خیریه بستههایی به این افراد دادهاند اما در مجموع رهاشدگی و احساس نکردن عضویت در جامعه و محدودیت و نظارت اجتماعی را میتوان دید. اشتباه نشود. سخن این نیست که راه حلی وجود ندارد. سخن این است که اگر افرادی احساس کنند توسط جامعه دیده نمیشوند، در مقابل، خودآگاه یا ناخودآگاه جامعه را نخواهند دید یا نادیده خواهند گرفت.
اگر به افراد هر چند هم که آسیبدیده باشند، توجه شود، آنان نیز توجه به جامعه را در پیش خواهند گرفت و کنترل بحران ممکنتر خواهد شد. طبق اظهارات رئیس سازمان بهزیستی، آمار فوت 146 مددجوی بهزیستی یعنی کمتر از 1 درصد فوت با کرونا در کشور است که از این تعداد 80 درصد بالای 70 سال داشتند. این آمار، وضعیت مطلوب جامعهی ما در این حوزه را نشان میدهد. به این ترتیب، با وجود همهی مشکلات، همواره راهی برای کنترل آسیبها وجود دارد به شرطی که مانند مورد اخیر، تعهد به برنامهها، به شکلی ساختاری و بهدور از تبعیض وجود داشته باشد. لازم است بهویژه گروههای فرودست جامعه حس کنند که دیده میشوند و خدمات دریافت میکنند. موتور ماشین اقتصادی، گروههای فرودستتر هستند. اگر آنان احساس کنند به شمار آورده شدهاند و امتیاراتی به آنان داده شده است و بقا و ارتقای زندگی آنان مهم است، به بقا و ارتقای کسبوکارها کمک میکنند. اهمیت چنین کاری نه تنها برای دورهی کرونا بلکه در نگاهی کلیتر برای حفظ هنجارهای اجتماعی و پرهیز از پیدایش یا گسترش آسیبها است.
آینده: برخاستن از ژرفای درد
آیندهی روشن را دقیقا میتوان از تاریکترین اعماق گذشته ساخت بهشرطی که آن را ببینیم و فرا رویم. بخش عمدهای از آسیبهای جامعهی امروز ما با زندگی و اقتصاد مردم در ارتباط هستند. هر چه مشکلات اقتصادی بیشتر گریبانگیر کشور باشد، این تنشها به دیگر ساختارهای اجتماعی جامعه بهویژه خانواده همچون سلول کوچک اجتماعی بیشتر سرایت میکنند. ایران، در چند سال اخیر دچار آسیبهای ناشی از کاهش ارزش پول ملی در اثر تحریمها، فساد و مشکلات سیاسی بوده است و بار سنگین این مشکل همواره بیش از همه بر دوش فرودستان افزوده شده است. اینک، شیوع ویروس کرونا، اقتصاد کل جهان و از جمله ایران را تحت شعاع قرار داده است.
نقش و وظایف دولتها و سازمانها و نهادهای حمایتگر است که به گذر از این بحران کمک کنند. حمایت، از طریق ایجاد حس همبستگی، افراد را به جامعه پیوند میزند. اگر چنین پیوندی پدید نیاید، نمیتوان از افتادن افراد به دام آسیبهای مختلف پیشگیری کرد. در مورد خاص بحث حاضر، نادیده گرفتن اصول بهداشتی و پیشگیرانه همچون بازتابی از نادیده گرفتهشدن توسط جامعه، کنترل کرونا را دشوارتر و رکود و فروریختن کسبوکارها را بیشتر خواهد کرد. گویی فرودستان در بزنگاهی تاریخ، انتقام میگیرند و طعم تلخ نادیدهگیری را به جامعه و بهویژه به گروههای ممتاز آن باز میگردانند. مهمتر این که جدی نگرفتن توصیههای مرتبط با سلامت که دقیقا به زندگی افراد باز میگردد، علامتی است که نشان میدهد برخی گروههای اجتماعی، تا چه اندازه خود را دور از حفاظت و نظارت جامعه میبینند و در واقع، تا چه اندازه از تور همبستگی اجتماعی بیرون افتادهاند. این بیرونافتادگی و گاه بیرون ایستادگی، ممکن است انواع کنشهای نابهنجار دیگر را نیز توجیه کند. اگر امر حیاتی را در جامعه تا این اندازه بیاهمیت باشد، آیا دیگر هنجارها نیز قابل گذر کردن نیستند؟
گروههایی از افراد که توصیههای بهداشتی برای حفظ جان خود و مردم را رعایت نمیکنند، نمونههایی از آسیبدیدگان هستند. آنان زندگی خود را همواره در خطر مییابند و همچنین، بدون احساس حمایت از جامعه، زندگی خود را چنان ارزشمند نمییابند که توصیهها را برای حفظ آن جدی بگیرند. تناسب اهداف و وسایل برای گروههای مختلف و از آن مهمتر، احساس دیدهشدن، نظارت شدن، منضبط نگه داشته شدن و بااهمیت پنداشته شدن توسط جامعه باید در گروههای مختلف به شکلی جدی وجود داشته باشد تا آنان نیز توصیههای بهداشتی و پیشگیرانه برای حفظ سلامت را جدی بگیرند.
گروههای مختلف مردم و بهویژه فرودستان، اگر بیتوجهی دریافت کنند، بیتوجهی هم بر میگردانند. اگر تعطیلی کسبوکارها برای فرادستان به معنای زیان هنگفت و انباشته است، آنان که چیزی را انباشته یا برای انباشتن ندارند، این دوره را سادهتر طی میکنند و به این ترتیب خواسته یا ناخواسته، کشآمدن دورهی کرونا جایی است که آنان خود را نشان میدهند تا بهتر دیده شوند. ماشین کسبوکارها بدون موتور به درستی کار نخواهد کرد.
نویسنده: صادق پیوسته؛ مدرس دانشگاه و پژوهشگر
ماهنامه پیشران (آیندهپژوهی کسبوکار)/تیرماه 99
دیدگاه خود را بنویسید